چگونه نیمه گمشده خود را پیدا کنیم؟

 نیمه گمشده

نیمه گمشده

وقتی که پم سبد میوه های مورد علاقه ام را به گوشه ای پرتاب کرد و تمام آن ها را بر روی زمین ریخت، صفحه تلویزیون مورد علاقه ام را شکست و بعد از چند ثانیه، به آشپزخانه رفت و بعد از ریختن یک لیوان چای معطر برای خود بطری را برداشت و آن را به زمین کوبید کاملا متقاعد شدم که در انتخابم برای شریک زندگی اشتباه کرده ام. نه تنها برای دوستان و خانواده مان، بلکه حتی برای خودمان نیز واضح بود که ما به درد هم نمی خوریم. با این حال، ما آن قدر عاشق یکدیگر بودیم که نمی توانستیم این رابطه را به هم بزنیم.

به گزارش اینفو به نقل از success؛ اگر چه عشق، اولین عنصر حیاتی داشتن یک رابطه گرم و دلپذیر است، اما چهار سال بودن با پم به من ثابت کرد که عشق همه چیز نیست و نمی تواند همه ی مشکلات را برطرف سازد زیرا با وجود عشق دیوانه کننده ای که بینمان بود، تفاوت ها داشتند ما را از پای در می آوردند. البته باید بگویم که من از زمانی که با پم سپری کردم به هیچ وجه پشیمان نیستم چرا که آن رابطه هم خاطرات خوب و لحظات لذت بخشی برایم داشت که نمی توانم آن ها را انکار کنم اما الان که توانسته ام ازدواجی پایدار و توام با احترام داشته باشم می دانم که باید خیلی زودتر آن رابطه را تمام می کردم. بنابراین در این مقاله قصد دارم اشتباهات مضحک و آموزنده ام را با شما در میان بگذارم تا شاید در آینده شما دچار چنین اشتباهاتی نشوید.

در شریک آیندتان باید دنبال چه ویژگی هایی باشید

در ازدواج چیزی شبیه تیغه های قیچی باشید، یعنی طوری به هم پیوند بخورید که هیچ کس نتواند شما را از هم جدا کند؛ اگر به تیغه های قیچی دقت کرده باشید می بینید که بیشتر اوقات در جهت مخالف هم حرکت می کنند، اما همیشه هر کسی را که بینشان قرار گیرد مجازات خواهند کرد. سیدنی اسمیت

من و پم چهار سال در غم و شادی ها در کنار یکدیگر زندگی کردیم اما زندگیمان مدام بالا و پایین داشت. ما همیشه در مورد مذهب، تعداد فرزندان، جایی که باید زندگی می کردیم، چطور پول خرج کنیم و حتی خرید یک بطری شراب با هم اختلاف داشتیم و هیچ وقت نتوانستیم با هم به تفاهم برسیم.

چگونه نیمه گمشده خود را بیابم؟

وقتی که من و پم از هم جدا شدیم، من تصمیم گرفتم که در روابط بعدی ام به تمام چیزهایی که نتوانسته بودم در این رابطه به آن ها دست یابم برسم و حتی برخی خواسته هایم را غیر قابل مذاکره بدانم و به هیچ وجه در موردشان کوتاه نیایم.

من و همسر جدیدم نیز بر سر چیزهایی با هم کلنجار می رویم اما مسئله این است که ما از بحث هایمان نتیجه می گیریم و این بحث ها او را به همسر بهتری تبدیل نموده اند.

  1. ارزش های به اشتراک گذاشته شده

آیا سلایق شما با شریک زندگی تان هماهنگ است؟ اگر دوست دارید با دیگران با مهربانی سخن بگویید اما شریک زندگیتان مدام از کلمات ناجور استفاده می کند باید بدانید که خط قرمزها رد شده اند. یک روز من و همسرم نشستیم و ارزش های ارتباطی خود را بر روی یک کاغذ نوشتیم و لیستی از ویژگی های که هر دو می خواستیم مرتب نمودیم.

برای گفتگوهای طولانی در مورد فلسفه و اهداف زندگی تان وقت بگذارید، اما زمانتان را برای گفتن مداوم چیزهایی که مهم نیستند هدر ندهید.

  1. منافع مشترک

حتما لازم نیست که سرگرمی های تان دقیقا با هم تطابق داشته باشد، اما سوالی که پیش می اید این است که اگر شما و همسر آیندتان هیچ چیز مشترکی نداشته باشید واقعا چه زمانی ماه عسلتان به پایان خواهد رسید؟ انجام دادن کارهایی که از آن ها لذت می برید می تواند باعث بیشتر شدن هیجانتان شده و به شما کمک کند تا بتوانید در بالا و پایین زندگی یکدیگر را تحمل کنید.

اگر در تلاشید تا علایق همسرتان را بدانید و بفهمید که کدام یک از آن ها با علایق شما یکی هستند نگران نباشید. شما می توانید کارهای زیادی مانند دارت ، غواصی ، اسکیت، تیراندازی، سفر به دل طبیعت و بسیاری از کارهای دیگر را امتحان کنید تا ببینید که کدام یک از آن ها بیشتر با سلیقه ی هر دو نفرتان جور در می آیند.

  1. صداقت

واقعا بر روی شریک زندگی ای که مدام شما را دچار غم و اندوه می کند چه نامی می توانید بگذارید؟ بهترین نامی که می توان بر روی آن ها گذاشت دروغگو است.

دروغ گفتن به اعتماد به نفس پایین، ضمیر خارج از کنترل و یا گرایش های روانی فرد باز می گردد. این را به خاطر داشته باشید که روابط سالم هرگز بدون اعتماد متقابل به وجود نمی آیند و دروغ گفتن می تواند به راحتی رابطه ای را که بنا نهاده اید نابود کند.

فکر می کنید شریک زندگی شما فقط به دیگران دروغ می گوید، نه شما؟ شاید، اما آیا ۳۰ سال بعد هم او همین کار را خواهد کرد؟ این موضوع را به خاطر داشته باشید که صداقت کلید داشتن یک رابطه ی موفق است و اگر کسی مدام دروغ می گوید قطعا این رابطه برایش اهمیتی ندارد و از به هم خوردن آن چندان ناراحت نخواهد شد.

  1. استقلال

هنگامی که شما برای اولین بار نیمه ی گمشده تان را ملاقات می کنید، می خواهید هر دقیقه از وقتتان را با او بگذرانید، و همیشه و همیشه در کنارش باشید. اما بهتر است این کار را انجام ندهید زیرا با انجام این کار شریک زندگیتان را در یک عشق افسانه ای گرفتار خواهید کرد و به نوعی او را به خود معتاد خواهید ساخت.

وقتی ما هر لحظه از وقتمان را با شریک زندگیمان سپری می کنیم، استقلال خود را از دست می دهیم و تمام کارهایمان به تعویق خواهند افتاد. پس از مدتی خواهید دید که دیگر برای انجام سایر کارها انرژی ای ندارید زیرا تمام انرژیتان را صرف رابطه تان کرده اید. بنابراین سعی کنید برای اوقاتی که با هم می گذرانید چارچوب خاصی قایل شوید.

  1. سعی کنید لحظاتتان سرگرم کننده باشند!

اگر زندگی تان را با کسی شریک شوید، اما چاشنی شادی و هیجان را به آن اضافه نکنید، پس واقعا زندگیتان چه فایده ای دارد؟ وقتی پنج سال پیش همسر جدیدم را ملاقات کردم، هر دو متوجه شدیم که چقدر می توانیم با هم خوش بگذرانیم و از لحظاتمان لذت ببریم. همه چیز عالی بود. ما ماجراجویی را دوست داشتیم و به بهترین دوستان هم تبدیل شدیم. اگر هر دو از سرگرمی هایتان لذت می برید بدانید که انتخابتان درست بوده.

همچنین بخوانید: نشانه های نیمه گمشده

چگونه نیمه گمشده خود را جذب کنیم؟

انتخاب شدن توسط کسی که به او علاقه دارید مهم است اما قدم اول برای جذب و جلب توجه دختر یا پسر مورد علاقه تان کار کردن بر روی ویژگی های شخصیتان است.

جهان پر از افرادی است که منتظرند تا گوی رقابت را از شما بربایند و در اولین فرصت معشوقتان را از آن خود کنند پس بهتر است آن قدر جذاب و دوست داشتنی باشید که به انتخاب اول فردی که به او علاقه مند هستید تبدیل شوید.

در اینجا من قصد دارم به برخی از ویژگی هایی اشاره کنم که با داشتن آن ها به راحتی می توانید مرد یا زن مورد علاقهتان را به سمت خود جذب نمایید. پس بهتر است آن ها را با هم مرور کنیم

  1. صبر

پس از انجام برنامه ریزی های عروسی برای شش ماه آینده، من و همسرم تصمیم گرفتیم خانه مان را بازسازی کنیم، چیزهایی به آن اضافه کنیم و آن را اجاره دهیم، بنابراین همه ی مبلمانمان را فروختیم، از شغل هایمان استعفا دادیم و تصمیم گرفتیم با ماشین خودمان به مکزیک برویم و در آنجا کسب و کار تازه ای را آغاز نماییم.

در این گیر و دار، ما سختی زیادی را تحمل کردیم اما همیشه یک قانون را مد نظر قرار می دادیم و آن این بود که قبل از حرف زدن کمی مکث می کردیم و بعد با سبک و سنگین کردم حرفمان آن را به زبان می آوردیم. گرچه این کار سخت بود اما از به وجود آمدن جنگ های بی معنی جلوگیری می کرد.

  1. توانایی فراموش کردن بعضی چیزها

قبل از اینکه با همسرم آشنا شوم من و همسایه ام مدام بر سر چیزهای مختلف در حال کشمکش بودیم و همیشه از هم شکایت داشتیم و این طور به نظر می آمد که اختلافاتمان هرگز حل نمی شوند. اما وقتی که همسرم وارد زندگی ام شد متوجه شدم که در بسیاری از موارد او می تواند نظر مرا عوض کند و شاید بهتر باشد بعضی وقت ها بی خیال باشم و به بعضی چیزها توجه نکنم. و همین موضوع هم باعث شد که رابطه من و همسایه ام تا حد چشمگیری بهبود یابد.

  1. سخاوت

وقتی من از عمو راب، که حدود ۲۰ سال است با زن عمویم ازدواج کرده راز زندگی و رابطه ی عالیشان را پرسیدم، به من گفت: باید در مقابل همسرت سخاوتمند باشی.

این جمله می تواند به همه چیز از شستن ظرف ها و بیرون گذاشتن زباله گرفته تا کمک در کارهای خانه مربوط باشد. این جمله را همیشه به خاطر داشته باشید که اگر محبت و مهربانی بیشتری را چاشنی رفتارتان کنید نه تنها بیشتر پذیرفته خواهید شد بلکه پارتنرتان سعی خواهد کرد تا این محبت را برایتان جبران کند.

  1. احترام به خود

همیشه سعی کنید ابتدا به خودتان احترام بگذارید چرا که این کار دیگران را وادار خواهد کرد تا به شما احترام بگذراند. این اشتباهی بود که من در رابطه ی قبلی ام مرتکبش شدم پس شما سعی کنید آن را تکرار نکنید.. قربانی کردن خود برای دیگران، باعث می شود که آن ها بتوانند به راحتی شما را ناراحت کنند.

من در رابطه ی دومم سعی کردم حداقل استانداردهایی را که برایم مهم هستند تعیین نمایم. هنگامی که شما به خودتان عشق می ورزید و قوانینی را برای ارتباط تان تعیین می کنید دیگران هم خود را موظف خواهند دانست که به این قوانین احترام بگذارند.

  1. اعتماد

اگر شما در رابطه ای هستید و فرد طرف مقابلتان شما را همچون یک غریبه می بیند قطعا این موضوع برایتان درد و رنج فراوانی را به همراه خواهد داشت. این موضوع باعث می شود که فکر کنید طرف مقابلتان شما را نادیده می گیرد.

نکته ای که باید در اینجا به شما خاطر نشان کنم این است که درست است که اعتماد کامل می تواند لحظات خوشی را برایتان به همراه بیاورد و باعث گرم تر شدن روابط عاشقانهتان شود اما این نکته را هم به خاطر داشته باشید که اعتماد باید دو طرفه باشد و اعتماد یک طرفه و کورکورانه کار خوبی نیست.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *