قصه کودکانه نی نی و سنجاب کوچولو
چند روز پیش، نی نی سنجابها به دنیا آمد و سنجاب کوچولو صاحب یک برادر شد. نی نی سنجاب ها...
چند روز پیش، نی نی سنجابها به دنیا آمد و سنجاب کوچولو صاحب یک برادر شد. نی نی سنجاب ها...
یکی بود یکی نبود، کرمولک کوچولوی قصه ما با پدرو مادرش در باغچه کوچولوی حیاط خانهای زندگی میکرد. کرمولک دوستان...
پدر برای دختر و پسرش کتاب می خواند.اسم کتاب اردک خوش شانس، خوش شانس، خوش شانس بود. قصه اینطوری بود...
موشی می دانست که نباید در خانه توپ بازی کند اما او و برادر کوچکش موش موشی می خواستند بدانند...
هر وقت پدرم این ترانه را می خواند که «وقتی بچه بودی، عادت داشتی روی دوشم بنشینی، پدر نردبان بچه...
گویند که در روزگار قدیم پادشاهی بود که تصمیم گرفت دختر خود را به همسری دروغگوترین فرد کشور درآورد. مردم...
در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد...
جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا...
مامور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تکزاس امریکا می رود و به صاحب سالخورده ی آن...
کاسپارف شطرنج باز معروف در بازی شطرنج به یک آماتور باخت. همه تعجب کردند و علت را جویا شدند. او...