استاتوس عاشقانه مخصوص شبکه های اجتماعی سری اول

متن عاشقانه

متن عاشقانه

تو را دوست دارم
نمی خواهم تو را با هیچ خاطره ای از گذشته ،
و با خاطرۀ قطار های در گذر قیاس کنم.
تو آخرین قطاری که راه می سپارد،
شب و روز در رگهای دستانم.
تو آخرین قطاری …
من آخرین ایستگاه تو…

نزار قبانی

من از دیار عشق آمده ام
از همان دیاری که مردمانش
به پای معشوقه ماندن را
خوب خوب بلدند
از همان دیاری که
عاشقان، دل کندن را یاد نگرفته اند
از همان دیاری که
که «عشق » را درمان تمامی درد ها می دانند
اما معشوقه جان
تو با این همه بی تفاوتی
به من بگو
که از کدام دیاری؟

چه عاشقانه ای بنویسم
ڪه دلتان برایم بلرزد؟!
وقتی نه دستانش را گرفته ام
نه در آغوشش ڪشیده ام
و نه حتی او را بوسیده ام !
من فقط از دور …
او را در خویش گریسته ام …
عشق میان ما…
معصوم ترین عشق تاریخ جهان بود

هنوز هم دوست داشتنت
قشنگ ترین بهانه‌ی
تمام عاشقانه های من است
اصلا خودت بگو
محبوب من
دوست داشتنت چند خط است
که هر چه خط به خط
روی قلبم می نویسم
تمامی ندارد
خطهای دفتر احساسم…

#امید_آذر

چنان با چشمهایت
در آغوشم بگیر
که با دل من دنیا را ببینی

ای جان …
همه اش تو
تمامش نور،رنگ،موسیقی
همه اش زیبایی و شعر …

هر کس در دنیا
باید یکی را داشته باشد
که حرف های خود را به او بزند
آزادانه و بدون رو در واسی و خجالت
براستی انسان از تنهایی
دق می کند …

تو آن
آزارِ شیرینی
که دلخواهست تکرارَت؛
و من هر بار
از هر بار
بیشتر دوستت دارم…

زندگی …
ساز دل است
تو نوازنده ی این سازی و بس
تو اگر شاد زنی
شاد شوی
گر چه باشی چو قناری به قفس

و سال ها گذشت
تا فهمیدم برای من …
هیچ عشقی عشق نیست
اگر پای تو
در میان نباشد …

گاهی هنوز دنبال رد نگاهش
به کوچه های قدیمی
شهر سرک می کشم …
انگار نه انگار
برق چشمانم را به زمان باخته ام …

استاتوس عاشقانه

استاتوس عاشقانه

محبوب من …
این روزها که همه دوست دارند
لحظه های جدید
را تجربه کنند …
من بی نهایت تکرار تو را می خواهم …

#سید_سادیار_کیانی

تو ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ
ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﻤﯽﺗﺮﺳﻢ
ﻓﻘﻂ، ﺣﻴﻒ ﺍﺳﺖ
ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ
ﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺒﻴﻨﻢ.

کاش
آنقدر خاطرم
از بودنت جمع بود…

که می‌نشستم
و با خیالِ راحت
فقط دوستت می‌داشتم…

وقتی می گویم : دیگر به سراغم نیا
فکر نکن که فراموشت کرده ام !
یا دیگر دوستت ندارم ؛نه
من فقط فهمیدم
وقتی دلت با من نیست
بودنت مشکلی را حل نمی کند
تنها دلتنگ ترم می کند !

#رومن_گاری

دوستان عشق قشنــگ است ولـی
سهم عاشق دل تنــگ است ولـی

بین معشـــوقه و عاشــــق گه گـاه
زندگی صحنه ی جنــگ است ولـی

دل معشـــــوقه و عاشـــــق با هـم
مثل آیینـــــه و سنــــگ است ولـی

با سیــــاهی و سفیــــــدی ترکیـب
عشق یعنی که دو رنگ است ولی

درد بسیــــار شکســــت عشقـــی
بدتـــــــر از زخم پلنــــگ است ولـی

دوستــــــانم همه تان می دانیــــــد
عشق بی زور تفنـــــگ اسـت ولـی

خودمـــــــانیم بـــــــــدون عشقــــی
کـــــــار دنیا همه لنــــگ است ولـی

دوستان بـا همــــه ی ایـــــن اوصــاف
بخـــــداعشق قشنــــگ است.

چه سكوتي است ميان تو و اين حس دلم …
من پر از حرفم و تو جذب رویا شده اي …

من كه در عكس تو تكثير شده اشعارم …
تو همان شعر مني ، گل ب خرامان شده اي …

آسمان بغض كند از خم ابروي كمانت …
اسمان نيست به كارم ، كه تو باران شده اي …

غزلم پيش كش آن خم ابروي تو دوست …
چو كماني است ك در تارك اوهان شده اي …

من مصمم شده ام عاشق عشقت باشم …
غصه بست است چرا سر به گريبان شده اي …

من و اين دفتر شعرم ، قلمش عشق تو شد …
تو ببين اخر هر بيت نمايان شده اى..

اس ام اس جدید عاشقانه

اس ام اس جدید عاشقانه

چشم هایت عشق است
تا نگاهم می کنی می شکنم
فرو می ریزم
ویران می شوم
دل می بازم
تا نگاهم می کنی
درون چشم هایت
خانه ای از جنس عشق می سازم
بی انتها دوستت دارم
به توان ابدیت
آرزویم گشته ای ?

ﺩﻟﻔﺮﻭﺷﯽ ﻣﺴﺖ ﻫﺴﺘﻢ، ﻗﻠﺐ ﺻﺎﺩﻕ ﻣﯽ ﺧﺮﯼ ؟
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻘﻢ،ﺑﮕﻮ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺧﺮﯼ؟

ﺷﺎﻋﺮﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯿﻢ، ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ
ﻏﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﺸﻮﻡ، ﭘﺎﺭﻭﯼ ﻗﺎﯾﻖ ﻣﯽ ﺧﺮﯼ؟

ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ،ﮔﻠﺪﺍﻥِ « ﮔﻞ ﺑﺎ ﺷﺎﻋﺮﯼ »
ﯾﮏ ﮐﻼﻣﻢ؛ « ﺷﺎﻋﺮﯼ » ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻣﯿﺨﺮﯼ ؟

ﭼﻮﻥ ﺗﻠﻒ ﺷﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ،ﺳﺎﻋﺖ ﻧﻤﯽ ﺑﻨﺪﻡ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﻢ،ﺑﺎ ﺩﻗﺎﯾﻖ ﻣﯽ ﺧﺮﯼ؟

ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ ،ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺍﺭﺯﺍﻧﯿﺖ
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻢ ،ﺑﺎ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﻣﯽ ﺧﺮﯼ ؟

ﺑﺎ ﻏﺰﻝ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﺩﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﮐﻨﯽ
ﻣﺮﻫﻤﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﻢ، ﻃﺒﻊ ِﺣﺎﺫﻕ ﻣﯽ ﺧﺮﯼ؟

ﮐﻮﻩ ﻏﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﮑﺎﻓﺪ ﺩﺭﺩﻫﺎﯼ ﺷﺎﻋﺮﯼ
ﺷﺎﻩ ﺑﯿﺘﯽ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﻢ،ﻃﺒﻊ ﺧﺎﻟﻖ ﻣﯽ ﺧﺮﯼ؟

کاری با تو نداشتم!
گوشه دنج کافه همیشگی
خلوت کرده بودم
آمدی
قهوه ات را خوردی
چشم هایت را جا گذاشتی
و رفتی
حالا من ماندم
با ازدحام کافه ای شلوغ
با تقدیر و فال همیشگی ام
چشم هایت… .

#علیرضا_اسفندیاری

عشق را از ماهی بیاموز

که چه بی پایان آب را

پر از
بوسه های بی پاسخ میکند …

یکی بیاید بگوید
هر گونه انتظاری ممنوع است
نه شب
نه روز
نه از پشت پنجره نگاه کند
نه از لای در به خَمِ کوچه
بعد هر کس منتظر ماند گناهش کبیره اعلام شود
تاج خاری بر سرش بگذارند
و صلیبی بر دوشش
آنوقت من هر روز
در کوچه ی تو
مسیح می شوم
مصلوبِ دوس داشتنِ تو

#علی_شکری

یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر
جز همان دم ڪه
دلم بود
و دلت بود
و دلت ….

 

اما من و تو..
دور از هم می‌پوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی‌تو در این لحظه‌ی پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا، این دریا
پر خواهم زد خواهم مرد
غم تو، این غم شیرین را
با خود خواهم برد…

هنوز هم دوست داشتنت
قشنگ ترین بهانه‌ی
تمام عاشقانه های من است
اصلا خودت بگو
محبوب من
دوست داشتنت چند خط است
که هر چه خط به خط
روی قلبم می نویسم
تمامی ندارد
خطهای دفتر احساسم…

#امید_آذر

ڪَفتی_ڪه_جبران_میڪنی،
ڪَویم ڪدامین درد را ؟
این بیڪسی‌ها ، این جفا ،
یا آن نڪَاه سرد را ؟
دیـر آمدے عمـر مـرا ،
غم‌ها به غارت برده‌اند
بـرعمر ِ رفته میتوان ،
زد دڪمه‌ے برڪَرد را… ؟

?آفتاب را سلام گو
?نور را سجـده ڪن
?عشق را باور ڪن

?تنها نور عشق است
? ڪه راه ڪمال را روشن می‌‌ڪند
?راه را به سوے معبد عشق ڪج ڪن
?خدا منتظر است

?او را در عطر گلها
?در پرواز پرندگــان
?در غنچه‌هاے گل شقایق
?در لبخند ڪودڪان
?و یا در سڪوت خلوت
? باور بی‌ ریاے خودخواهے یافت

?سلام مهربان یاران عزیز
?دلتان شاد و روزتان پر برڪت باد

اﮔﻪ ﺗﻮ ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ
ﺷﺎﻩ ﻧﺸﺪﯼ
ﺍﻭﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎﺵ
ﮐﻪ ﺗﮏ ﺗﮏ ﻣﺸﮑﻠﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭو
ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ
آﺧﺮ ﻭﺯﯾﺮ ﺷﻪ!
ﺗﺎ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺷﺎﻩ ﻭ ﻣﺎﺕ ﮐﻨﻪ!!!

موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن
آنهایی که منتظر شکست تو هستند
تا “ به تو” بخندند….
آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند
تا “ با تو” بخندند….

کاش درد ؛
آنقدر کوچک میشد
که پشت میز یک کافه می نشست
چای میخورد ؛
به ساعتش نگاه میکرد
و با عجله میگفت : ” خداحافظ ”

” تارا محمد صالحی

جملات عاشقانه و زیبا

جملات عاشقانه و زیبا

شاید این بار آخری باشد
که تجسم شیرین
لبخندت را در
رویاهایم یدک میکشم.
دور شو ای خیال بی فرجام.
دور شو ای خالی تر از هر پوچی.
با تو زندگیم حالت سکون دارد.
توهم بودنت
مرا از خودم فاصله انداخته
دور تر از هر غرابتی

#سۅداݕہ_حاتمی

من حتی بلد نبودم بگم دوسِت دارم.
جاش می‌نوشتم دوست دارمت!
ولی کاش می‌دونستی
پشت همه سلام‌ها، کجایی‌ها
رسیدی خبرم کن‌ها، مراقب خودت باش‌ها
حتی خنده ها و سکوت‌ها و راه رفتن‌ها،
چقدر
چقدر
چقدر
دوست دارمت…

#نازنین_هاتفی

برايم مهم نيست
مردم اين شهر
وقتى ترانه هاى دلتنگى ام را ميخوانند
چه ميگويند
و چه قدر فكر ميكنند
آن كه هر روز
روياهاى شكسته اش را جمع ميكند
غمگينست …!
مهم اينست
كه يك لحظه
با دل تنگى هايم
زير آسمان خدا بنشينم
و انديشه هايم را
به دست باد بسپارم …!

#مينا_كيانى_مهر

تو باز خواهی گَشت و من
در گودی چشم های تو خواهم مُرد
در تو آرام خواهم خُفت، و تو در من
جهان دیگری خواهی ساخت
جهانی که این بار اشتباه نیست…

کوشيدم بوي تو را
از سلول‌هاي پوستم بيرون کنم
پوستم کنده شد
اما تو بيرون نشدي
کوشيدم تو را به آخر دنيا تبعيد کنم
چمدا‌‌‌نهايت را آماده کردم
برايت بليط سفر خريدم
در اولين رديف کشتي برايت جا رزرو کردم
وقتي کشتي حرکت کرد
اشک در چشمانم حلقه زد
تازه فهميدم در اسکله‌ام
تازه فهميدم آنکه به تبعيد مي‌رود منم
نه تو.

#سعاد_الصباح

این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم…

در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر-
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم

چیزی که میان من و تو نیست غریبی ست
صد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟!

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم

از سایه‌ی سنگین تو من کمترم آیا؟!
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم

ای عشق ! مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم…

#فاضل_نظری

چقدر زیباست
ڪسی را دوست بداریم
نه برای نیاز ”
نه از روی اجبار ”
و نه از روی تنهایی ”
فقط برای اینڪه
ارزشش را دارد …

#فروغ_فرخزاد

چشم مستت چه کند با من بیمار امشب
این دل تنگ من و این تن بیمار امشب

آخر ای اشک دل سوخته ام را مددی
که به جز ناله مرا نیست پرستار امشب

بیش از این مرغ سحر خون به دل ریش مکن
که به کنج قفسم چون تو گرفتار امشب

سیل اشکم همه دفترچه ی ایام بشست
نرود نقش تو از پرده ی پندار امشب

بودم امید چو آیی به سرم سایه مهر
آفتابی شود از سایه, پدیدار امشب

بسته شد هر در امید به هر جا که زدیم
چاره جویی کنم از خانه خمار امشب

محتسب خوش دل از آن است که یکباره زدند
کوس رسوایی ما بر سر بازار امشب..

یک روز بیا

و تا ابد بمان!

کسی چه می داند ؟

شاید “ابد” همان چند دقیقه ای باشد،

که در آغوشت می گذرد ..

قول بده که خواهی آمد
اما هرگز نیا!
اگر بیایی
همه چیز خراب می‌شود
دیگر نمی‌توانم
این گونه با اشتیاق
به دریا و جاده خیره شوم
من خو کرده ام
به این انتظار
به این پرسه زدن ها
در اسکله و ایستگاه
اگر بیایی
من چشم به راه چه کسی بمانم…؟

ساده ام مثل کبوتر
که به دیوار تو عادت دارم

تو مرا دانه دهی یا ندهی…
آب دهی یا ندهی…

هرکجا بال بگیرم،به تو بر میگردم!

هرکجا آب ببینم…
هرکجا دانه ببینم….
هرکجا کوچ کنم…آشیانم سرِ این دیوار است

من به دیوار تو عادت دارم
من به این سایه ی دیوار ارادت دارم

نه به من آب بده
نه به من دانه بده
به خدا هیچ نخواهم

تو فقط سنگ نزن
میرنجم…!

عکس عاشقانه

عکس عاشقانه

گفتی بیا، گفتم کجا ؟ گفتی میان جان ما
گفتی مرو . گفتم چرا ؟ گفتی که میخواهم تو را
گفتی که وصلت میدهم . جام الستت میدهم
گفتم مرا درمان بده . گفتی چو رستی میدهم
گفتی پیاله نوش کن . غم در دلت خاموش کن
گفتم مرا مستی دهی ، با باده ای هستی دهی
گفتی که مستت میکنم ، پر ز آنچه هستت میکنم
گفتم چگونه از کجا ؟ گفتی که تا گفتی خود آ
گفتی که درمانت دهم . بر هجر پایانت دهم
گفتم کجا ،کی خواهد این ؟ گفتی صبوری باید این
گفتی تویی دردانه ام . تنها میان خانه ام
مارا ببین ، خود را مبین در عاشقی یک دانه ام
گفتی بیا . گفتم کجا ، گفتی در آغوش بقا
گفتی ببین .گفتم چه را ؟ گفتی خدا را در خود آ

برایش دیوانه شو
چرا که عشقی عاقلانه
هیچ زنی را
افسون نمی کند!!

اینبار که آمدی بمان
و مرا طوری به آغوش خود بکش
که انگار حسرت دیدارم را داشته ای
و من مرده ام

فردایش جوری که انگار
این مرده به دیدار تو
زنده شده است
با عشق مرا در آغوشت جای کن

خدایا …
دریافته ام کسی که میگوید ” برایم دعا کن ”
از روی عادت نمیگوید ،
کم آورده است … !
دخل و خرجش دیگر باهم نمیخواند … !
صبرش تمام شده است … !
ولی دردهایش
هنوز باقی مانده است …!
مهربانم …! .
کاش میدانستی چقدر دردناک است
شنیدن جمله ” برایم دعا کن ”
خدایا کمکش کن …! .
هنوز هم
به معجزه کرامتت .

ایمان دارد ..!
ناامیدش نکن …!

سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید این بار کمی بهتر نوشت

عاشقی را غرقِ در باور نوشت
غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت

از کجا این باور آمد که گفت
گر رَود سَر برنگردد سرنوشت

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *