اس ام اس غمگین و دلشکسته

اس ام اس غمگین و دلشکسته 93

مات شدم از رفتنت
هیچ میز شطرنجی هم در میان نبود
این وسط فقط یک دل بود که دیگر نیست


چقدر باورش سخت است
باوراین که روزهای من بدون مواظب خودت باش های تو
شب میشود
چه کسی میداند عمق این فاجعه را؟


گاهی باید یک نفر دست به صورتت بزند
و نقاب خنده ات را بیندازد
آن وقت در آغوشت بگیرد یک دل سیر گریه کنی
گریه ات که تمام شد در گوشت زمزمه کند :
دیوونه من باهاتم دیگه هیچوقت گریه نکن


بیا جایمان را عوض کنیم
دلم تنگ شده برای اینکه کسی عاشقم باشد


من ازت خاطره دارم
چجوری یادت بیارم
ما روزای خوبی داشتیم
همشون رو جا گذاشتیم
چند روز میشه که نیستی اما انگاری یه ساله
بیشتر از این نمیتونم بی تو خوشبختی محاله


به حریم من که پا میگذاری
کفشهایت را در بیاور
اینجا مطهر است
اینجا انسانیت حکم فرماست
پا به حریم من که میگذاری مرد باش
منظورم نر نیست
منظورم مرداست
زن قداست دارد
برای بودن با او باید مرد باشی نه
نر


ارام بگیر دلم
تنگ نشو برایش
مگر نشنیدی جمله ی اخرش را
چیزی بینمان نبوده

لبخند بزن
عکاس مدام این جمله را تکرار می کند
اصلا برایش مهم نیستکه در وجودت
حتی یک بهانه برای لبخند نیست


بگو از کدام راه برخواهی گشت ؟ می خواهم گل بگیرمش آسوده از انتظار دست در جیب و سوت زنان به زندگیم برگردم


توی خواب و خیالم
هنوز دستاتو میگیرم
میدونم که نمیای
ولی من برات میمیرم

شبیه مه شده بودی
نه میشد در آغوشت گرفت
ونه آنسوی تو را دید
تنها میشد در تو گم شد
که شدم



یک شب آنقدر با خودکار ودفترم کلنجار رفتم
که خودکار دیگر نای نوشتن نداشت
ودفتر جای نوشتن
ومن هنوز نتوانستم با چه زبانی بنویسم که تنهایم


دلی که شکسته شد رو گچ چاره نکردگل گرفتمش


دوست عزیزم
گاهی هیچ کس را نداشته باشی بهتر است
داشتن بعضی ها تنها ترت می کند

اخرش خاطره هاجداییه
نفرین بی گناهی وفریادبی صداییه
نفرین به من که عشقت ازیادم نمیره
کاشکی بی تابت نبودم
کاشکی احساسم بمیره


درد من تنهاییم نیست
درد من این است
که هرروز از خودم میپرسم
مگر خودش مرا انتخاب نکرد؟


هرآمدنی رفتنی داردقبول
آمدنت قشنگ بوداماچراانقدربیرحمانه رفتی


گاهی چقدردلت
برای یک خیال راحت تنگ میشود


سخت نیست پیشش باشی و بدونی که هیچوقت و تحت هیچ شرایطی بهش نمیرستی؟؟؟
این بدترین درد دنیاس

یه وقتایی که یه جور دیگه ای دوست دارم
وقتایی که لج می کنی و می خوای یه چیزی رو به زور ثابت کنی
خود به خود یه تای ابروم بالا می ره و زل می زنم به چشای وحشیت
نمی دونی اذیت کردنت توی این مواقع چه حالی می ده که به دو ساعت منت کشی بعدش می ارزه


لالا لالا نخواب دنیا خسیسه
واسه کمتر کسی خوب می نویسه
یکی لبهاش همیشه غرق خندست
یکی پلکاش تو خوابم خیسه خیسه



روز

تو راحت فراموش می کنی

باز دل می بری ، باز دل می بازی

و من به خط کشیدن روی دیوارها ادامه می دهم !



فرو می ریزد عاقبت

سقف خانه ای

که جای خالی ات ستون های آن باشد !



یکی بود ، یکی نبود

من موندم و اون نموند

من دیدم و اون ندید

من خواستم و اون نخواست

من التماس کردم و اون نشنید

من هستم و اون رفته !

من خستم و اون…



راستش را بخواهی امروز هیچ اتفاق خاصی رخ نداد

فقط حدود ظهر باران کوتاهی بارید اما زار زار



خدایا حالم خوب نیست

یک مسکن قوی می خواهم بدون تجویز روزگار هم

“مرگ” میدهی ؟؟؟

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *