اس ام اس خداحافظی عاشقانه

۳۰۰۹۵۸

تو را از دور می بوسم

به چشمی تر خداحافظ

مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ

مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را

برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

خدا لعنت کند بر واژه ها حتی خداحافظ!

که یعنی آتشی افتاده در من با خداحافظ!

سکوت افتاده مثل رعشه ای بر استخوانهایم

شبیه موج سرد ساحل دریا خداحافظ

خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم

نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم

نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم

از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم

التماس مال دیروز بود! مال وقتی که ساده بودم!

امروز…

می خواهی بروی؟

هیس!

فقط خداحافظ…!

حالا که رفتنی شده ای!

باشد قبول لااقل این نکته را بدان

آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم در سینه می تپید دلم بود

نا مهربان خداحافظ

بیخودی متاسف نباش

تو آمده بودی که بروی اصلا!

تو چه می دانی چه ترسی ست

ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟

دستم را برای وداع با آرزوهایم

برو ای خوب من هم بغض دریا شو خداحافظ

برو با بی کسی هایت هم آوا شو خداحافظ

تو را با من نمی خواهم که ما معنا کنم دیگر

برو با یک من دیگر بمان ما شو خداحافظ

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ

مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ

مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را

برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

ماندن

اشتباهِ من بود.

باید وقتِ آخرین خداحافظی

من اول شلیک می‌کردم!

همیشه خوب خداحافظی کن!

گاهی همه چیز آنقدر سریع اتفاق می‌افتد

که فرصتی برای یک خداحافظی خوب پیدا نمیکنی!

گاهی جای بوسه‌ای که هنگام خداحافظی نکردی، تا ابد درد می‌کن…!

میان حرفهایت می نوشتی:زندگی زیباست و من هم زندگی را در تو میدیدم

برو استاد خوبی ها ب من درس وفا دادی و من هم خوب فهمیدم وفا یعنی

خداحافظ

وقت رفتن فقط رفتی

بدون هیچ نگاهی

بدون هیچ التماسی

که بیشتر بمانیم

اما من ….

سر همان قرار همیشگی

منتظرت ماندم

تا بار دیگر از دور

نظاره کنم

گامهای مردانه ات را

باران باشد، تو باشی

یک خیابان بی انتها باشد

به دنیا می گویم خداحافظ

می‌گذری. دست تکان می‌دهی. نمی‌بینم.

در من سال‌هاست دیگر

پنجره‌ای روو به خیابان باز نمی‌شود!

چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی هایم؟

چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم؟

خداحافظ، بدون تو گمان کردی که می مانم

خداحافظ، بدون من یقین دارم که می مانی

ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار

منو از خاطره کم کن تا ابد خدا نگهدار

میان حرفهایت می نوشتی:زندگی زیباست و من هم زندگی را در تو میدیدم

برو استاد خوبی ها ب من درس وفا دادی و من هم خوب فهمیدم وفا یعنی

خداحافظ

واپسین لحظه دیدار، منو دست گریه نسپار

توی تردید شب خدا نگهدار، اگه خوابم اگه بیدار

تو ی این فرصت تکرار، بگو عاشقی برای آخرین بار

بهار که پرستوها می آیند من کوچ میکنم.

مقصد من شهر آرزوهای آبی ست.

بهار که بیاید شکوفه ها ناخواسته میشکفند

و من با چمدانی پر از برف به سوی خورشید می روم.

لحظه ی ناب دل کندن از نداشته هایم

و خداحافظ ای داشته های من

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *