اس ام اس احساسی و غمگین

می گویند زمان طلاست اما من چشیدم

دروغ میگویند، زمان آتش است

ثانیه به ثانیه اش میسوزاند

و تا به شعله ات نکشد نمیگذرد

در کنار ساحل دریای غم

قایقی میسازم از دلواپسی

بر دو سوی پرچمش خواهم نوشت

یک مسافر از دیار بی کسی

باران که می بارد دلم برایت تنگ می شود

راه می افتم بدون چتر

من بغض می کنم، آسمان گریه

کدام خیابان را بگردم؟ کدام کوچه را؟

بر کوبه ی کدام در بکوبم تا بر چارچوبش ظاهر شوی تو؟

و بازم بشناسی مرا از من

به آغوشم بگیری و نپرسی هرگز

که چه به روزگارم آورده است روزگار بی تو ماندن های بسیار!

هنگام تنهایی وقتی گریه میکنم در میان اشک ها هستی

اشک ها را پاک نمیکنم تا تو پیشم بمانی

چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند

گاهی آنقدر بغض داری

که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…

نگاهت تلخ

اشکهایم شور

یادت شیرین

چه زندگی بامزه ای

کاش میشد نوشت

تموم حرفهایی که بغض شدند

و بر گونه جاری نشدند

قلبی خاکی داشتم، آدما خیسش کردند

گِل شد، بازی کردند، خشک شد، خسته شدند

زدند شکستند، خاک شد، پا رویش گذاشتند، رد شدند…

یوقتایی میشه که تو خیال خودت؛

جای خالی منو حس میکنی

با بغض خواهی گفت:

”کاش اینجا بود”

اما ….

من حتی دیگه به خوابت هم نمی آیم…!

کاش می شد نوشت

تمام حرف هایی را که بغض شدند

ولی بر گونه جاری نشدند

کاش می شد

چقدر سخته

وقتی که پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه

اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که هنوز دوسش داری

بخاطر تو از زندگی گذشتم

بخاطرش از من گذشتی

و کسی گذرش به اشک های من نیفتاد

انگشتان من به گره خوردن با انگشتان تو عادت داشته اند!

نیستی و حالا این قاتلان زنجیره ای،

شده اند بختک جان دیوارهای این شهر…

نه از سفید و نه از سیاه…

دیگر از هیچ یک نمی نویسم!

دیگر نه از تو می نویسم و نه از رفتنت…

هیچ کدام را نمی خواهم،

همین چند سال خاطره برای گریه هایم کافیست!

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *