شعر طنز خفن درباره طلاق زن و شوهرها

درست هست که طلاق یک پدیده ناهنجار و غمگین کننده هست اما امروز نگاهی طنز آلود و طنز نسبت به طلاق زن و شوهرها داریم.

مدتی هست که می عرف منزل
زن من میزند چک و چانه
می‌زند حرف هاي نا مربوط

با اضافات کامل و مبسوط;
که من اینک وفاق میخواهم
مقداری اشتیاق می‌خواهم
کسلم کرده این همه ي تکرار
دم به دم رخداد می‌خواهم

دائماَ خسته اي و افسرده
شوهری سر دماغ می‌خواهم
چشم هایت عجیب بد رنگ هست
راستش چشم زاغ میخواهم*

همچو نی لاغری, برو گم شو
همسری قلچماق می‌خواهم
ساده اي تو, بدان که در واقع
مرد پر طمطراق میخواهم

با چنین وضع, بنده غیر از این
راه و عرف و سیاق می‌خواهم
منزل ما که قد یک قبر هست
منزل اي پر اتاق میخواهم

تا که باشد در آشپزخانه
دو سه تا من اجاق میخواهم
در جوار سواحل دریا
مُتل و منزل باغ میخواهم

توی ویلای ساحلی حتماً
بهرخنده الاغ می‌خواهم
دائما جوجه, برگ, کوبیده
با پیاز و سماق می‌خواهم

سفر پاتایا نبردی که
دست کم عراق میخواهم*
مانند دختر عموی گلچهره
چسب روی دماغ میخواهم

مانند این جوجه عاشقان, من هم
عشق سوزان و داغ میخواهم
عشق ما تا شود کمی افزون
گهگداری فراق میخواهم

گفته باشم هر آن چه که بوده
جزو مهر و صداق می‌خواهم”
گفتم; آهسته تر, چه می گویي;
دوری و افتراق میخواهم*

حرف تو بوی خصومت دارد
اینکه من انشقاق میخواهم*
آخرش را بگو و آسان کن
که من از تو طلاق می‌خواهم

مجید مرسلی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *