معنی ضرب المثل نه ناخویشش به ناخوشی آدم می بره و نه…

0007613657

یک حکیم باشی بود که به معاینه ی بیماران می پرداخت. روزی که صدای آه و ناله ی بیماری توجهش را جلب کرد وقتی از مطب خارج شد. دید که بیماری هست که از درد گلایه می کند و می خواهد که خارج از نوبت معاینه بشود. بیماران دیگر هم قبول کردند که نوبت او جلو بیافتد وقتی دکتر از او علت ناله اش را پرسید، بیمار گفت: من هم موی سرم درد می کند و هم معده درد دارم.

حکیم باشی تعجب کرد و گفت : تا به حال ندیده بودم که کسی مو درد داشته باشد اما برای معده ات می توانم کاری کنم. بیمار نگذاشت حکیم حرفش را تمام کند و گفت: «معده ام که مهم نیست فکری به حال موی سرم بکنید » حکیم باشی گفت: قبلاً هم این دردها را داشتی؟ بیمار گفت: نه! حکیم گفت: شاید غذای ناجوری خورده ای. بیمار گفت: چیز چندانی که نخوردم. اما صبح، زنم نان پخته بود و در تنور گذاشته بود که ناگهان همه ی نان ها سوخت. من که دلم نمی آمد نان ها را دور بریزیم همه ی آنها را که دومَن می شد خوردم و معده ام به سوزش افتاد. انگار در معده ام آتش ریخته بودند من هم رفتم و دومن یخ خوردم!

حکیم باشی خندید و به فکر فرو رفت و گفت: من که نمی دانم چه دارویی به تو بدهم «نه ناخوشیت به ناخوشی آدم می بره ، نه غذایت به غذای آدمیزاد.»

از آن به بعد درباره ی کسی که رفتار و اخلاقش با دیگران تفاوت داشته باشد، گفته می شود که نه ناخویشش به ناخوشی آدم می بره و نه غذایش به غذای آدمیزاد.

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *