داستانک جالب و خواندنی اشک پدر
هر وقت پدرم این ترانه را می خواند که «وقتی بچه بودی، عادت داشتی روی دوشم بنشینی، پدر نردبان بچه...
هر وقت پدرم این ترانه را می خواند که «وقتی بچه بودی، عادت داشتی روی دوشم بنشینی، پدر نردبان بچه...
گویند که در روزگار قدیم پادشاهی بود که تصمیم گرفت دختر خود را به همسری دروغگوترین فرد کشور درآورد. مردم...
در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد...
جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا...
کاسپارف شطرنج باز معروف در بازی شطرنج به یک آماتور باخت. همه تعجب کردند و علت را جویا شدند. او...
هر وقت روز بدی را تجربه میکنید و انگار تمام اتفاق های آن روزتان بر خلاف میل شماست این را...
حکایت «عاقبت، گرگ زاده گرگ شود» گروهی دزد غارتگر بر سر کوهی، در کمینگاهی به سر می بردند و...
حکایت های گلستان سعدی یکی از شاهان، شبی را تا بامداد با خوشی و عیشی به سر آورد و...
حکایت های آموزنده پادشاهی چند پسر داشت، ولی یکی از آنها کوتاه قد و لاغر اندام و بدقیافه بود، و...