عاشقانه های غمگین

عاشقانه های غمگین

و گناه ما این بود که عشق اولشان نبودیم…
برای همین چشم هایمان به نظر زیبا نمی آمد
و بدخلقی هایمان روی چشم های کسی جانداشت،
برای بودن و ماندنمان زمین را به آسمان ندوختند
و هیچ کاری برای ثابت کردن دوست‌داشتن‌هایشان انجام ندادند،
تار موهایمان قافیه‌ی شعر و غزل نشد
و صدایمان تسکینِ درد هایشان…
ما عشق اول نبودیم؛

وگرنه…
برای دیدنمان لحظه شماری میکردند
و برای لمسِ آغوشمان پیش قدم میشدند،
تنها نمیماندیم،
یادِ یک نفر خودمان را از یادمان نمیبرد،
بغض قورت نمیدادیم،
اشک هایمان دیده میشد،
دوستت‌دارم‌هایمان به گوششان میرسید
و سهممان میشد خواسته شدن…

 

جملات و دلنوشته های غمگین

 

و تو نمی دانی وقتی هجوم دلتنگی سایه می افکند بر شب
نبض این ثانیه ها چقدر کند می زند …

 

جملات و دلنوشته های غمگین

 

منو اشتباه نگیر
تو هنوزم دنیامی
فقط من دیگه جون جنگیدن ندارم…

 

جملات و دلنوشته های غمگین

 

خوب می‌دانم
که من اولین زن زندگی توام
اما
شیطانی که هر روز صبح
با ما قهوه می‌نوشد
همواره مرا تشویق می‌کند
تا از تو بپرسم
«دومی چه کسی‌ست؟!»

 

جملات و دلنوشته های غمگین

 

من او را خواستم تا زنده بمانم

او مرا خواست تا تنها نباشد

فرق است بین :

حوض بی ماهی و

ماهی بی حوض…!

 

جملات و دلنوشته های غمگین

 

ﺳﮓ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ:
ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻡِ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺪﻩ, ﻧﺎﺯﻡ ﻣﯿﮑﻨﻪ , ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﻩ , ﺣﺘﻤﺎّ ﺧﺪﺍﺳﺖ!
اما…..
یه گربه اینجوری فکر میکنه:
این آدمه به من غذا میده؛ نازم میکنه ؛ دوستم داره ؛ حتما من خدام!
به این میگن
” گربه صفتی “….!

حکایت بعضی از ما آدماست…

 

جملات و دلنوشته های غمگین

 

‏خدا بیامرز میگفت …
ما که از شروع دوباره نمیترسیم..
ترس ما، از دست دادن های بعدشه…

 

جملات و دلنوشته های غمگین

 

دلتنگی‌ را باید گفت، حتی اگر طوری به جان خودت و واژه‌ها بیفتی که مردم فکر کنند دیوانه‌ای !
‎و دوست داشتن را باید گفت ، حتی اگر مردم فکر کنند دیوانه‌ای هستی‌ که از شدت دلتنگی‌ به جان خودت  و واژه‌ها افتاده‌ای
‎آه  ای آرزوی لحظه لحظه‌های من !
‎بارِ دیگر خطابم کن !

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *