اس ام اس عاشقانه

۶۰۴۳۷

ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯼ ﮐـــﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﻟــﻢ ﺭﺍ ﺑــﺮﺩﻩ

ﺗﺐ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﺜﻞ ﻃﻔﻞ ﺳﺮ ﻣـﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ

ﮔﻔﺘﺎﺭﻡ ﺷﻌﺮ،ﺷﻌﺮ ﻫﺎﯾﻢ ﻫﺬﯾــﺎﻥ

ﺩﮐﺘﺮﺟﺎﻥ ﺑﻨﺪﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﯾــﺎ ﻣﺮﺩﻩ؟

ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯿﺎﻥ

ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻣﺮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻧﺎﻣﺮﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻪ

ﺻﻔﺎﯼ ﺭﻓﯿﻘﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪﻩ

ﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻧﺎﻣﺮﺩ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ

من تو رو به همه ی احساسم گره زدم

تو نیاز منی من تو رو نفس می کشم!

عزیزم تو ریشه های بودنتو در قلبم محکم و عمیق زده ایی

تو همه ی فاصله هارو برداشتی به من عاشقی رو یاد دادی

چقدر با تو بودن لذت بخش و دلنشینه

مثله این می مونه که همه ی دنیا رو

با زیباییهاش به من داده باشند

چقدر خوبه که عشقت همراه منه که جزیی از منه

بخدا مثله مردن میمونه از تو جدا شدن

مثله کم شدن مثله از دست دادنه

قلب من در این مرداب گلالود فقط خواهان توست

نبود نور چشمان تو وجودم را به نیستی می کشاند

پس بمان و همچون پروانه و شمع با من یکی شو

شاخه ای خزانی ام

ای محبوب من تو تمام آرزوهایم هستی

تو همیشه در قلب و وجودم زنده ای

قلب من در دستان تو جانم در نگاه تو

طلوعم از قامت مهربانی توست

زیر سقف اسمان نگاهت می مانم

حضورت ذوق را می رباید قلب تو معبد آرزوهای من

قلب من اسیر جادوی مهربانی تو آری این بود

تمام قاب احساس دلم که به تو تقدیم شد

پشت آن پنجره ی رو به افق

پشت دروازه ی تردید و خیال

لا به لای تن عریانی بید

من در اندیشه ی آنم که تو را

وقت دلتنگی خود دارم و بس.

خونه ی اجاره ای داری برای یه آدم تنها؟

قلبشو پیش میده، جونشو ماه به ماه!

دیدگانت را نبند، نگاهت را ندزد

تو که میدانی آیه آیه ی زندگیم

از گوشه ی چشمانت تلاوت می شود.

عشق چیز عجیبی نیست، عزیز دلم!

همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم!

یک عمر قفس بست مسیر نفسم را

حالا که دری هست مرا بال و پری نیست

حالا که مقدر شده آرام بگیرم

سیلاب مرا برده و از من اثری نیست

یاد آن روزی که یاری داشتیم

این چنین خوار نبودیم، اعتباری داشتیم

ای که ما را در زمستان دیده ای با پشت خم

این زمستان را نبین، ما هم بهاری داشتیم.

شادیهایم هدیه به تو،

کم بودنش را بر من خرده مگیر

این تمام سهم من از دنیاست.

سرم را روی شانه ات بگذار

تا همه بدانند “همه چیز” زیر سر من است!

خاک پایت بوسه گاهم بود و بس

بر سر راهت نگاهم بود و بس

ای نگاهت تکیه گاه خستگی

عشق تو تنها گناهم بود و بس.

ﻭﻗﺘﯽ ﻫﺴﺘﯽ

ﻫﻤﻪ‌ﯼ ﻫﺴﺘﯽ‌ﺍﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﺭﻭﯼ ﺷﺎﻧﻪ‌ﺍﺕ…

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ

ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ…

ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ

ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺍﮔﺮ ﻗﺼﺪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ…

ﺑﻪ ﺩﺍﻡ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺯﻟﻔﺎﻧﺖ ﺍﺳﯿﺮﻡ

ﻏﻢ ﻫﺠﺮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺳﺨﺖ ﭘﯿﺮﻡ

ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺣﺮﻓﻢ ﺩﻡ ﻣﺮﮒ

ﺍﻟﻬﯽ ﺟﺎﻥ ﺗﻮ مانی ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ…

ﺷﺐ ﻗﺮﺍﺭﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ

ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﻣﺎﻩ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ

ﻭ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﺷﺮﻡ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ

ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ…

خواهش میکنم،

بی حوصلگی هایم را ببخش،

بدخلقی هایم را فراموش کن

بی اعتنایی هایم را جدی نگیر،

در عوض من هم تو را می بخشم

که مسبب همه ی اینهایی.

ﭘﯿﻦ ﮐﺪﺗﯿﻢ ﺭﻓﯿﻖ!

ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﺰﻧﯽ ﻓﻨﺎ ﻣﯽ ﺷﯿﻢ

ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺰﻧﯽ ﻓﺪﺍﺕ ﻣﯽ ﺷﯿﻢ!

ﺩﯾﺸﺐ ﺍﺯ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﺖ ﺑﻐﻀﯽ ﮔﻠﻮﯾﻢ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ

ﮔﺮﯾﻪ ﺍﯼ ﺷﺪ ﺑﺮ ﻓﺮﺍﺯ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻢ ﻧﺸﺴﺖ

ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻏﺰﻝ

ﺗﺎ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻗﻠﺒﻢ ﻧﺸﺴﺖ

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *