اس ام اس عاشقانه و رمانتیک

۳۰۰۵۸۲

با خطبه ی چشمت همه چیزم شرعیست

گرمای تنت چه آتشی بر پا کرد

با بوسه ی تو افت فشارم حتمیست

در نور شمع

زن تری؛

در آفتاب صبح که چشم باز می‌کنی

فرشته تر؛
و من بین این دو زیبایی با شکوه

وامانده ام عشقم

عشق است که در آغوش تو بیدار شویم

مستیم و از، پیک لب تو هشیار شویم

یک عمر دویدم که ثابت شود این عشق

عشق است که از، سوی تو انکار شویم

بر کنج لبت بوسه نهادم، شکایت بکنی

عارض شوی و رو به قاضی حکایت بکنی

حکمی بدهد، سخت شود کار به تقصیر

القصه قصاص است،باید که اجابت بکنی

وقتی کسی تو را

عاشقانه

دوست دارد

شیوه ی بیان اسم تو

در صدای او متفاوت است

…و تو

می دانی

که نامت

در لبهای او ایمن است

محو تو گشته ام و از خویش بیخبرم

دیگر از آن که بدم هیچ نیابند اثرم

ﻣﺴﺖ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺷﺪﻡ، ﺍﻣﺸﺐ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ

ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ ﮐﺒﺮﯾﺎﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ

ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﻭﺭ ﮐﻤﺮ،ﺍﻣﺸﺐ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﺑﺨﻮﺍﺏ

ﺑﯽ ﺗﻮ ﺣﺘﺎ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺷﺐﻫﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ

ﺯﯾﺮ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﺎﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ

ﺩﺭ ﺩﻟﺖ ﻗﻨﺪ ﺁﺏ ﮔﺮﺩﺩ، ﻫﯽ ﺑﺒﻮﺳﯽ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻡ

بانو رژ قرمز بی نهایت

به تو می آید

آینه مات تو می شود

وقتی که لبهایت را می بیند وای

به حال دل من

اگر موهایت نبود

باد را

چگونه نقاشی میکردم

حس زندگی را

از وجود توگرفته ام

وقتی پروانه وار به دشت خیال

به پرواز در می آیی

لمس تو به وقت نیاز

آرزوی من است

ای آرامش من

فقط دلجویی تو را می خواستم

صدایی از آن سوی سیم

که می پرسد:

خوبی؟

خوبم، با تو خوبم

عاشق پاییز بودم

اکنون برای زمستان جان می‌دهم ؛

آخر عزیزدلم

تو خودت را در لباس‌های زمستانی ات

دیده ای …؟

سخت به معجزه عشق تو ایمان دارم

سم بنوشیم اگر ما دو نفر شیرین است

شور فرهاد شدن در سر من افتاده

شاه بانوی من اسم تو مگر شیرین است؟

تا رسیدن به تو راهی است به اندازه عمر

مقصدم باش فقط رنج سفر شیرین است

خوشا شبی که به آرامگاه من باشی

من آسمان تو باشم، تو ماه من باشی

محبوبم

اگر روزی از تو دربارۀ من پرسیدند

زیاد فکر نکن

مغرور، به ایشان بگو:

دوستم دارد

بسیار دوستم دارد

اسلحه ات را غلاف کن!

و پرچمت را

بر فراز دهلیزهای قلبم

فرو کن

تو پیش از آغاز این جنگ،

مرا فتح کرده ای

دلتنگی یعنی

جاذبه برعکس شود

وزن زمین

روی دلت سنگینی کند

دارند خودشان را می‌کشند موج‌ها

تنی به آب بزن

آرام شود دریا

روزی اگر نبودم

فقط یک آرزویم را برآورده کن

زیر لب بگو

هعییی

یادش بخیر

ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻥ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺑﺎﺑﻮﻧﻪ ﻧﺒﺎﺵ،

ﮔﺎﻫﯽ

ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﺑﻪ ﻏﻨﭽﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﺮﺳﯽ

ﮐﻪ

ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﺪ

مرا تنها مگذار و مگذر

که….

شرط مهربانی نیست

خسته را شکار.

وقتى چشمت را

هنگام بوسیدن یارت

مى بندى؛

مرا به یاد آر

که با چشم بسته

در کوچه ى تاریک

آواز مى خوانم و

دور مى شوم

آسانتر نگاهم کن…

من تا عشق

بیشتر نخوانده‌ام…!

همه گویند که عاشق

کر و کور است ولی

همه جا

عکس رخ یار و

صدایش شنوم…!

از بندهاى شعر

قیدها را بردار

نمى بینى!؟

دارم عاشق مى شوم

عشق که زمان و مکان سرش نمى شود

من

بى قیدترین عاشق جهانم

گفت: کاری میکنم سیگار را ترک کنی

ترکم کرد…

سیگارم چند برابر شد

به هوای ماهی چشم‌هات

قلاب انداخته مرد

پلک نزن

آشفته می‌شود دریاش

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *