اس ام اس جدید و زیبا

0007613452

یا در این فصل بیا..،

یا در این فصل برو..،

عاشقی های خارج از فصل

مرا

به اندازه ی پاییز

تسکین نخواهد داد..!

من عاشقِ یک عشق ِ خیالی شده ام

آغازِ هزار، جمله ی سوالی شده ام

دیدی که به عشق، پیله کردم، آخـــــــــر

پروانه ای قشنگ و خال خالی شده ام….

درمن

قیامتی برپاست

دوباره زن بودنم را

هوار کشیده ام…….

آتش و گلستان ابراهیم

یک‌بار اتفاق افتاد

اما

هربار که تو می‌آیی

تاریخ تکرار می‌شود…!

میان من و تو

مرزها بسیارند

دست‌هامان اما

جغرافیا نمی‌دانند!

نه درخت‌هایم میوه می‌دهند،

نه پرندگانم آواز می‌خوانند.

جزیره‌ای مصنوعی‌ام

که سازنده‌اش

در نیمه راه آلزایمر گرفته است!

برای کفشی که

همیشه پایت را می زند

فرقی نمی کند

تو راهت را درست رفته باشی یا اشتباه

هر مسیری را با او

همقدم شوی

باز هم

دست آخر

به تاول های پایت می رسی

آدم ها هم به کفش ها بی شباهت نیستند

کفشی که همیشه پایت را می زند

آدمی که همیشه آزارت می دهد

هیچ وقت نخواهد فهمید

تو چه دردی را تحمل کردی

تا با او همقدم باشی.

وقتی که تو

این شعر را بخوانی

شاید من در شهر دیگری باشم!

شعری که از پاییزی تلخ

و عشقی که به عبث می پیمود

سخن میگفت.

نمیگم دلخور از تقدیرم اما..

تو میدونی چقدر دلگیره این عشق

فقط چون دیر باید می‌رسیدیم..

داره رو دست ما می‌میره این عشق

هنوزم دستای گرمت جای امنی واسه گریه‌ست

تو قشنگی مثل بارون، من دلم پر از گلایه‌ست

ساده بودی مث سایه.. مث شبنم رو شقایق

مث لبخند سپیده.. مث شب گریه‌ی عاشق

بی تو شب دوباره آینه.. روبروی غم گرفته

پنجره بازه به بارون.. من ولی دلم گرفته

خسته‌تر از صدای من، گریه‌ی بی‌صدای تو

حیف که مانده پیش من، خاطره‌ات به جای تو

رفتی و آشنای تو، بی‌تو غریب ماند و بس

قلب شکسته‌اش ولی پاک و نجیب ماند و بس

قبول دارم که خطاکارم

راضی ام به سزای عملم برسم

با اینکه نه چیزی را دزدیدم

و نه کسی را کشته ام

اما کاری بدتر از این ها کرده ام

می دانی مرتکب چه خطایی شده ام؟

اشتباهم این بود

که انسان ها را دوست داشتم

من شعر را جدی نمی گیرم

کافی است شعر مرا جدی بگیرد

مهمان ناخوانده است

ناگهان سر می رسد

یا بنفشه ی آفریقایی را

بهانه می کند

یا جوانی را که مرده است

می نشیند رو به رویم

حالا اگر می توانی بلندش کن.

تو عطر کدام خوشبو ترین گل جهانی؟

که هرجا می نویسمت

شکوفه می دهی

برهنه

زیر باران

تن شوی!

بهار، شبیخون زده است.

بهارشبیخون زده است.

تنیمیان شعله

در هجوم نگاه

بی تفاوتمی سوزد

و باد خاکستری شده است

وقتی آن جوان به خواب رفت

هرگز نخواهد دانست

که باران می بارد

یا برف می آید

یا ستارگان می درخشند

یا باد با شتاب می گذرد

اتاق کوچک او سرد و تیره است

و بوسه ای را که آن دختر بر خاکش خواهد داد

احساس نخواهد کرد

کوه ها به هم نمی رسند

آدم ها به هم می رسند

و من

به احترام این ضرب المثل

تیشه بر دست

کوه غرورم را شکسته ام

تا به تو برسم.

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *