داستان آموزنده
هر وقت روز بدی را تجربه میکنید و انگار تمام اتفاق های آن روزتان بر خلاف میل شماست این را...
هر وقت روز بدی را تجربه میکنید و انگار تمام اتفاق های آن روزتان بر خلاف میل شماست این را...
روزی ملانصرالدین وارد یک آسیاب گندم شد دید اسیاب به گردن الاغ بسته شده الاغ میچرخید و اسیاب کار میکرد...
روزگار اسکندر بود. کار لشگر کشی و جنگ اسکندر پیش رفت و پیش رفت تا به چین رسید. امابر خلاف...
احسان کوچولو بعضی روزها با مامانش می رفت پارک اما وقتی می رسیدن اونجا از کنار مامانش تکون نمی خورد...
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از...
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود. در کنار یک کوهستان زیبا رودخانه ای وجود داشت...
گویند زنی زیبا و پاک سرشت به نزد حضرت موسی علیهالسلام، کلیمالله، آمد و به او گفت: «ای پیامبر خدا،...
یک کشتی گرفتار دریای طوفانی شد و غرق شد و تنها دو تن از سرنشینان این کشتی که شنا بلد...
ریشه این مَثل، به حکایت معروف بر می گردد: شخصی سر و کارش به دیوان قضا کشید. در وقت مقرر پیش...
یکی بود یکی نبود یه دختر کوچولویی بود به نام صبا. صبا کیف مدرسه اش را برداشت و از مامان...