با حسادت عاشقانه چه کنیم؟
حسادت عاشقانه ترکیبی از نارضایتی، ترس، عصبانیت و همراه با حس ناامنی است که میتواند به رفتارهای منفی و مخرب منجر شود. بارزترین عکس العملی که از فرد حسود دیده میشود خشم و عصبانیت نسبت به کسی است که او را دچار این حس کرده است. حسادت نه تنها دیگران بلکه خود شخص را هم بیش از همه آزار میدهد و پایههای یک رابطه را متزلزل میکند.
افراد دچار این نوع حسادت با ترس از طرد شدن یا از دست دادن همسر روبرو هستند و چون نمیخواهند این اتفاق بیفتد با سرک کشیدن در روابط فردی، حریم خصوصی و محدود کردن همسر، سعی در کنترل بیشتر او دارند. از آنجایی که هیچ کس دوست ندارد یک نفر مدام به او بگوید چه کاری انجام دهد، با چه کسانی گفتگو کند، حریم شخصیاش را کوچکتر کند و مدام مجبور باشد دلخوریهای بیاساس حسدورزانه را رفع و رجوع کند، در دراز مدت باعث به بن بست رسیدن رابطه میشود.
حسادت معمولا از حس عدم امنیت و پایین بودن اعتماد به نفس پایین میآید. ترس از اینکه کسی شما را ترک کند و عشق و توجهاش را از شما دریغ کند چون شما به اندازه کافی خوب و لایق نیستید وهمسرتان از شما بهتر و والاتر است، در ناخودآگاه شما ایجاد ناامنی میکند.
در اینجا به راهکارهایی اشاره میکنیم که بتوانید حسادت خود را تشخیص و از آن رهایی یابید :
- احساسات و افکار حسودانه خود را ببینید و بپذیرید. وقتی متوجه شدید که حسودی کردهاید، لحظهای مکث کنید، آرامتر نفس بکشید و به افکار و احساساتتان نگاه کنید. این حس را در درونتان بپذیرید و به آن بپردازید. سعی نکنید با حسادت بجنگید. جنگیدن با این حس، رهایی از آن را دشوار میسازد.
- اتفاقاتی را که منجر به حسادت شما شده را پیدا کنید و بنویسید. شواهدی و مدارکی را پیدا کنید که رابطه شما را دچار خطر میکند. خطر تا چه حد واقعی است؟ ممکن است فکرهای شما و واقعیت متفاوت باشند. آیا رفتارهای شما موقعیت را وخیمتر نمیکند؟
- هرگز به خودتان اجازه ندهید که احساس حسادت باعث بدرفتاری، توهین و صدمه زدن به دیگران شود. بر اساس احساسات و افکار خود تصمیمگیری نکنید و بر روی واقعیات تمرکز کنید. همچنین از رفتارهای نامناسبی همچون کنترل، جاسوسی، مراقبت بیوقفه از همسر، تعقیب همسر، شنود مکالمات تلفنی و گشتن وسایل او بپرهیزید. به محدودیتهای یک رابطه اهمیت بدهید. شما نمیتوانید به اسم شریک زندگی، مالک دیگری باشید. آدمها مستقل از هم زندگی میکنند و زندگی زیر یک سقف، شما را مالک کسی نمیکند. زندگی زناشویی تعهد میآورد اما مالکیت نه.
- علت حسادت را در درون خود جستجو کنید و از خود بپرسید به چه حسادت میکنید. آنچه در این میان مهم است شناسایی درست و منطقی این حس و در نتیجه یافتن ریشه اصلی آن است. علت حسادت شما در کجا نهفته است؟ آیا در استعداد و تواناییهایتان، در رفتار و عملکردتان، در باورهایتان (روابط قبلی همسرم تهدیدی برای رابطه الان من است)، (همسرم هیچ وقت نباید از کسی خوشش بیاید) و یا در عزت نفستان ( نادیده گرفتن مزیتها، برتریها و جذابیتهای خود) مشکل دارید.
- لیستی از تواناییها، صفات خوب و موفقیتهای خود تهیه کنید. این لیست به شما کمک میکند که به خودتان باور بیشتری پیدا کنید و آن احساس عدم امنیت و ترس منجر به حسادت را با احساس اعتماد به نفس بیشتر، جایگزین کنید. به دنبال رشد شخصی خود باشید. افرادی که خود را با کفایت و ارزشمند میدانند، خود را لایق عشق و وفاداری همسر میبینند و کمتر دچار حسادت میشوند.
- در مورد احساساتتان با همسرتان صحبت کنید. در مورد رفتاری که شما را میآزارد، حرف بزنید. در بیان جملات از اول شخص (من) استفاده کنید. من میخواستم… ، من تصور کردم…، و به این ترتیب احساستان را به وضوح به همسرتان انتقال دهید و سپس مرزها را مشخص کنید. مرز بروز احساس حسادت در شما نسبت به همسرتان در کجا قرار دارد؟ یک نگاه، یک مکالمه کوتاه مدت، یک لبخند، یک قرار ملاقات و… اکثر مواقع هر دو نفر مرزهای مشترکی دارند. به این معنی که انجام کارهایی توسط همسر یا نامزدتان که شما را آزار میدهد، درصورت انجام آن توسط شما نیز ممکن است همسرتان را آزار دهد. بنابراین به محض روشن شدن مرزها و متقاعد شدن طرفین، بسیاری از سوءتفاهمها برطرف میشود.
- با صحبت و ارتباط کلامی با همسرتان، با آرامی و زبانی دلنشین به تثبیت رابطه خود با وی بپردازید. با دوباره شنیدن اینکه به راستی، چه مزیت، برتری یا صفاتی در شما بوده که وی شما را به عنوان همدم انتخاب کرده و چرا شما را دوست دارد، جایگاه خود را محکم میبینید و میفهمید که به این دلایل بوده که شما را برگزیده، سعی کنید که این عوامل را در خود حفظ و تقویت کنید و خود را یک شریک ایدهآل برای همسرتان بدانید.