دسته: داستان

قصه کودکانه اردک خوش شانس

پدر برای دختر و پسرش کتاب می خواند.اسم کتاب اردک خوش شانس، خوش شانس، خوش شانس بود. قصه اینطوری بود...

قصه کودکانه جالب و آموزنده

موشی می دانست که نباید در خانه توپ بازی کند اما او و برادر کوچکش موش موشی می خواستند بدانند...

داستانک جالب و خواندنی اشک پدر

هر وقت پدرم این ترانه را می خواند که «وقتی بچه بودی، عادت داشتی روی دوشم بنشینی، پدر نردبان بچه...

داستانک مراقب چشمانت باش

جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا...

راز دل به زن مگو (حکایت)

پدری به پسرش وصیت کرد که در عمرت این سه کار را نکن :  راز دل به زن مگو ،...