نقد و بررسی انیمه Persona 5:The Animation

persona 5 انیمه‌ای به نویسندگی کاتسورا هاشینو و شینچی اینوتسومه و به کارگردانی ماساشی ایشیهاما است. این انیمه اقتباسی از بازی ویدیویی به همین نام ساخته استودیو atlus است. این انیمه در ۲۶ قسمت در هشتم آوریل ۲۰۱۸ عرضه شد که دو قسمت ویژه از آن در سپتامبر و دیگری در مارس ۲۰۱۹ عرضه شدند.

دنیایی درون قلب‌ها

هر فردی شخصیت خاص خودش را دارد و هیچکس نمیتواند از ظاهر یک فرد، باطن آن را تشخیص دهد. این انیمه همین موضوع بسیار ساده را به سبک خود و پیچیدگی‌هایی که برای آن در نظر گرفته به زیبایی به تصویر کشیده و همین موضوع هم باعث شده که داستان این انیمه بسیار جذاب باشد. دانش‌آموزی که به دلایلی به شهر دیگری تبعید شده و باید به مدت یک سال در این شهر زندگی کند. همه چیز در ابتدا خیلی معمولی به نظر می‌رسد. داستان در ابتدا در حال آماده کردن شرایط است تا موضوع و یا هسته اصلی داستان خود را برای مخاطب نمایش دهد، داستانی که در عین پیچیدگی خود از زیبایی‌های زیادی تشکیل شده است.

ساده و چشم نواز مانند آمامیا رن

بدون شک یکی از اصلی‌ترین چالش‌ها برای ساخت این انیمه، تصمیم سازندگان در مورد این بوده که شخصیت اصلی (آمامیا رن) قرار است چه شخصیتی درون این انیمه داشته باشد، با توجه به داستان انیمه شخصیت آمامیا رن کاملا حرف اول را در داستان می‌زند و این انیمه هم در این امر بد عمل نکرده است. آمامیا رن شخصیتی کم حرف و کاملا پایبند به عقایدی که دارد است و رفتار او به نوعی جو حاکم بر داستان این انیمه را جذاب‌تر کرده است، اما نکته‌ای که درمورد این شخصیت بسیار به چشم می‌خورد این است که آیا همین قدر ساده بودن شخصیت آمامیا رن مانند بازی ویدیویی که از این انیمه قبل‌تر منتشر شده بود نیز می‌تواند موفق عمل کند؟ شخصیت آمامیا رن در این انیمه نه یک شکست است نه یک پیروزی و سازندگان دقیقا همان شخصیت اصلی بازی را وارد دنیای انیمه‌ای داستان خود کرده‌اند، البته این نکته کوچکترین لطمه‌ای به داستان این انیمه وارد نکرده است و شخصیت آمامیا رن شاید بتوان گفت یکی از بهترین شخصیت‌هایی است که می‌تواند نقش رهبری داستان این انیمه را داشته باشد.

دزدان شبح

شخصیت‌های فرعی این انیمه از تنوع بسیار جالبی تشکیل شده‌اند. هرکدام از این شخصیت‌ها از یک هدف خاص و البته شخصیتی مخصوص خود، راه خودشان را به درون داستان این انیمه باز می‌کنند. تنوع این شخصیت‌ها را خیلی زود از تفاوت بین دو شخصیت یوسکه و ریوجی می‌توان فهمید که دقیقا این دو شخصیت رفتاری مخالف یکدیگر دارند. ریوجی شخصیتی پرحرف و بازیگوش است، اما یوسکه بسیار کم حرف و آرام است. آن تاکاماکی شخصیتی مهربان و تقریبا آرام دارد و ماکوتو نیجیما هم نیز شخصیتی شجاع و باهوشی است، این چهار شخصیت نشان دهنده تنوعی است که داستان در مورد شخصیت‌های خود در نظر گرفته است. نکته‌ی بسیار عجیب این شخصیت‌ها این است که پس از گذشت مدتی از داستان این انیمه تقریبا نقش برخی از شخصیت‌ها در داستان بسیار کم‌رنگ می‌شود و با هربار ورود شخصیت جدید به داستان کاملا می‌توان این موضوع را احساس کرد، حتی پس از چندین قسمت کم کم شخصیت یوسکه به نوعی از داستان کنار گذاشته شده بود و این نکته تنها بخاطر روندی است که داستان این انیمه برای خود در نظر گرفته است، اما با نزدیک شدن داستان به انتهای راه خود این موضوع کم کم برطرف می‌شود. پس از ورود دو شخصیت ماکوتو و فوتابا داستان به درستی اما بیشتر از شخصیت‌های دیگر از این دو شخصیت استفاده می‌کند و شاید دلیل آن هم باهوش‌تر بودن این دو شخصیت نسبت به بقیه شخصیت‌ها است، اما حضور شخصیت هارو اوکومورا شاید چندان ضروری نباشد و تنها دلیل حضور این شخصیت همان قاعده‌ای است که داستان از آن پیروی می‌کند. مورگانا از شخصیت بسیار خوبی تشکیل شده است و نقش پررنگی هم در انیمه دارد و داستان هم به خوبی این شخصیت و مشکلاتش را به تصویر کشیده است که همین موضوع به جذابیت این شخصیت و داستان نیز اضافه کرده است. قطعا جورو آکچی یکی از عجیب‌ترین شخصیت‌های انیمه‌ای است و شاید نکته عجیب در مورد این شخصیت باهوش این باشد که چرا داستان کمی دیر از او استفاده می‌کند، در حالی که از اوایل انیمه در داستان حضور دارد، موضوعات مختلفی که داستان این انیمه برای انتخاب شخصیت منفی خود انتخاب می‌کند بسیار جالب است و همانطور که کم کم این شخصیت‌ها بزرگتر و پیچیده‌تر می‌شوند جذابیت داستان این انیمه هم بیشتر می‌شود.

قلب‌های اصلاح شده

موضوع اصلی داستان این انیمه بسیار جالب و جذاب است و حتی در ابتدا هم روند داستانی بسیار جذابی را در پیش گرفته است، اما پس از مدتی کمی این روند قابل حدس و تکراری می‌شود اما داستان با پیچش‌های خاصی که در خود ایجاد می‌کند باعث می‌شود این روند تکراری چندان به چشم نخورد. با اینکه داستان از شخصیت‌های بسیار خوبی بهره‌مند شده است، اما به شکل چندان خوبی از برخی از آن‌ها استفاده نمی‌کند، درواقع داستان به هیچکدام از سوال‌هایی که درمورد شخصیت‌های خود بوجود آورده است پاسخ درستی نمی‌دهد، از شخصیت مورگانا که از ابتدا داستان سعی دارد یکی از اهداف خود را نشان دادن واقعیتی است که شخصیت مورگانا دارد و از طرفی دیگر تحقیقاتی است که مادر فوتابا به آن‌ها دسترسی پیدا کرده است که هیچ وقت پاسخ کاملی درمورد این دو سوال در طول داستان داده نمی‌شود. در اواسط مسیر این انیمه احساس می‌شود که داستان کمی از سبک خود فاصله گرفته است و آن جدیتی که در اوایل درون داستان قرار داشت برای مدتی از انیمه حذف شده و بیشتر قسمت‌هایی که درمورد خوشگذرانی و علایق برخی از شخصیت‌ها است را شاهد باشیم و انیمه از آن جو سنگین و جدی خود به سبکی شاد و مفرح تبدیل شده است که البته تعداد این قسمت‌ها چندان زیاد هم نیست‌، اما همین قسمت‌ها نشان‌دهنده رابطه‌ی بسیار زیبای شخصیت‌های مهم داستان دارد.

بازی یا انیمه؟

persona 5 جزو معدود انیمه‌هایی است که از یک بازی ویدیویی برگرفته شده است اما آیا این انیمه توانسته است که انتظارات را از خود برآورده کند؟ قطعا با توجه به سبک خاصی که بازی پرسونا دارد ساخت یک انیمه از روی آن کار بسیار سختی است و سازندگان این انیمه هم درمورد ساخت این انیمه شاید هیچ پیشرفتی نسبت به بازی آن نکرده‌اند و نتوانسته‌اند آن انتظارت را برآورده کنند اما با این حال توانسته‌اند که یک انیمه خوب را بسازند. اولین و مهم‌ترین نکته این انیمه شخصیت اصلی آن است که به اسم آمامیا رن نیز شناخته می‌شود که سازندگان در قرار دادن این شخصیت درون داستان موفق عمل کرده‌اند اما وقتی به موارد دیگر نگاه می‌کنیم شاید کمی ناامید شویم. یکی از نکاتی که وجود دارد این است که مبارزات و صحنه‌های اکشن این انیمه به جز مبارزه پایانی این انیمه به آن شکل که باید جذاب نیستند و بعضی اوقات یه احساسی به مخاطب القا می‌شود که صحنه‌های اکشن این انیمه در بعضی مواقع مانند بازی آن به سبک خاص بازی‌های ژاپنی (Jrpg) ساخته شده است. همچنین در بعضی مواقع هم برخی از صحنه‌ها دقیقا همانند بازی این انیمه است مانند وقتی که شخصیت‌ها در یک مبارزه پیروز می‌شوند و تصویر خاصی از یک شخصیت نشان داده می‌شود. همچنین برخی از شخصیت‌ها مانند دکتری که در ابتدا آمامیا رن با او ملاقات می‌کند و معلم مدرسه او حضورشان تنها در بازی این انیمه اهمیت دارد اما در مورد خود این انیمه استفاده چندان خاصی از این دو نمی‌شود. در واقع سازندگان سعی کردن تا با دور نشدن از ریشه اصلی این انیمه یعنی بازی آن به موفقیتی همچون بازی آن دست پیدا کنند که به نظر می‌رسد اوضاع طبق خواسته‌های آن‌ها پیش نرفته است.

پایانی از بین بدترین‌ها

هرچی به پایان این انیمه نزدیک‌تر می‌شویم موتور این انیمه سریع‌تر می‌چرخد و اتفاقات زیادی را پشت سرهم نشان می‌دهد و آن‌ها را حل می‌کند. دو نگهبان سلول رویاهای آمامیا و رییس آن با اینکه شخصیت‌های بسیار جدی و چهره‌های عجیب و جذابی دارند بسیار کم درون انیمه هستند، اما می‌توانستند با حضور بیشتر شاید پایانی متفاوت‌تر از آن چیزی که انیمه نشان می‌دهد را شاهد باشیم. پایان این انیمه هم از نظر داستان و هم از نظر انتخاب سازندگان بین پایان‌های مختلف این انیمه بسیار ناامید کننده بود‌، با اینکه این پایان بسیار به فضای اولیه‌ داستان این انیمه شبیه است. پس از اینکه این انیمه نشان می‌دهد به قسمت‌های زیبا و سفید دنیای این انیمه اهمیت بسیار زیادی می‌دهد دیدن این پایان عجیب برای مخاطب کمی شوکه کننده است و به آن شکلی که انتظار می‌رود نیست. این انیمه می‌تواند در برخی از قسمت‌ها مانند شخصیت‌های آن و همچنین داستان و موسیقی بسیار زیبای آن طرفداران پرسونا را راضی نگه دارد اما می‌توانست در همه بخش‌ها بهتر عمل کند.

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. M.M گفت:

    اتفاقا به نظر من این انیمه ارزش دیدن داره. به خاطر طراحی فضا و کاراکتر های جذابش و روند داستانی باحالش. توی یه سایت دیدم نوشته کاملا وقت طلف کردنه. به شرطی همچین حسی پیدا میکنید که فقط 26 قسمت اصلی رو دیده باشید. 2 قسمت فرعی در ادامه این انیمه وجود دارن که پایان واقعی اونا هستن. اینجا میتونین قسمت اولش رو نگاه کنین:
    https://www.namasha.com/v/UreQTJAk/Persona_5_the_Animation_Dark_Sun%E2%80%A6_Special_1_%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87_%D8%B2%DB%8C%D8%B1_%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3
    اسم قسمت اول dark sun و اسم قسمت دوم stars and ours هست. لذت ببرین 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *