معنی ضرب المثل برای خوردن سپهسالار، برای دعوا بنه پا

این مثل در مورد کسی گفته می شود که همیشه شانه از زیر هر نوع کار و مسئولیتی خالی کند و در عوض پر توقع و ناراضی باشد و منافعش را بیش از دیگران در نظر بگیرد.

می گویند دو برادر بودند که همیشه و همه اوقات حتی در سفر هم با هم بودند. چون در قدیم دزد سر گردنه زیاد بود، در سفرها عده ای جلو می رفتند و جاده و گردونه را می پاییدند و راه را برای کاروان باز می کردند تا مسافرها با خیال راحت به راهشان ادامه دهند. اما بشنوید از این دو برادر.

برادر بزرگتر که همیشه ادعای برتری و آقایی می کرد، وقتی به گردنه یا محل نا امنی می رسیدند به برادر کوچکتر می گفت: « برادر! تو ماشاءالله جوانی و پرزور، برو جلو مواظب باش، من هم اینجا پهلوی بار و بنه ها می مانم و بنه پایی می کنم تابرگردی.» و به این ترتیب برادر بیچاره را همیشه به استقبال خطر می فرستاد و خودش از تیررس راهزنان در امان می ماند. هنگامی که متوجه می شد خبری از دزدان نیست و راه، امن و امان است، با کبکبه و دبدبه و سر و صدا دستور می داد: « همین جا بار بیندازید.» و چنان وانمود می کرد که یکه بزن دوران است.

وقت خورد و خوراک هم که می شد، سینه را جلو می انداخت و می گفت: « یالا غذا را بیارین دلم از گرسنگی داره میره. دیگه خسته شدم. این چه وضعیه؟ یالا جُم بخورین بی عرضه ها، بی خاصیتها.

از صبح تا عصر زحمت می کشم و از همه مواظبت می کنم. اما شما همه اش کارتان خوردن و خوابیدن است.» و با گفتن این جملات و سرو صدا راه انداختن از همه پُرتَر می خورد و کمتر می دوید. دیگران هم که او راشناخته بودند می گفتن : « برای خوردن، سپهسالار است برای دعوا بُنه پا.»

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *