عشق و عاشق شدن در دانشگاه، یک تجربه متفاوت!

 

عشق و عاشق شدن در دانشگاه

در آغاز زندگی دانشجویی، پرنده‌های نورسی بودید که تا دیروز در زیر پر و بال مادران خود آرام گرفته بودید.

ماشین‌های خودکار حفظ کتاب‌ها وگزینه‌ها،قهرمانان خوش‌باور عشق‌های خیالی، خستگان و آزردگان عرصه درس و تست!عصیانگران خشمگین از مراقبت‌های گاه و بیگاه بزرگ‌ترها، و خاموشان پرآزرمِاز به زبان آوردن یا به خیال کشیدن نام و نشان دختریا پسری آشنا و بیگانه، یک‌باره خود را در کنار ده‌ها نفر از همسالان جنسمخالف می‌بینند، هیجان‌زده و نگران می‌شوند و هرکدام با انگیزه‌ای در دامنگاهی، لبخندی و کلامی می‌افتند.

عشق در یک نگاه

روز اول دانشگاه برای همه پر از خاطره است. احساس موفقیت و افتخار، کشیدن یک نفس راحت بعد از کنکور، آماده شدن برای محیط تازه و تجربیات نو و… .

یکی از جالبترین خاطرههای روز اول دانشگاهرا رضا، دوست شیرازیم، برایم تعریف کرد. روز اول به مناسبت ورود ما بهدانشگاه جشن مفصلی گرفته بودند و بعد از ثبتنام و جشن، دانشجوهای سالبالایی قسمتهای مختلف دانشگاه را به ما نشان میدادند.

بیشتر دانشجوها نسبت به محیط جدید احساسغریبی میکردند. اما داستان در مورد فرشته فرق میکرد. او دختر صمیمی وخونگرمی بود که از همان اول شروع کرد با اولین نفری که کنارش بود یعنی رضاصحبت کردن.

رضاکه هیچوقت رابطه مستقیم با دخترها نداشت و از خانوادهای سنتی و مذهبی بود،اولش خجالت میکشید. ولی کمکم یخ او هم آب شده بود و شروع کرده بود به گرمگرفتن با فرشته. در تمام روز اول دانشگاه، شاید تنها کسانی که با هم مشغول صحبت شدند، رضا و فرشته بودند.

بعدها رضا برای من تعریف کرد که آنشب از خوشحالی تا صبح نخوابیده و احساس میکرده عشق رویاهایش را پیدا کرده است.

یکروز صبح که رضا به عشق دیدار فرشته راهیدانشگاه شده بود، فرشته به محض دیدار او سلام و احوالپرسی گرمی کرده بود وبا هم به طبقه سوم دانشگاه که کلاسها برگزار میشد رفته بودند. اما پیش ازرفتن سر کلاس، فرشته پسر قدبلندی را که از آنجا رد میشد، صدا زد و رضا رابه او معرفی کرد. «فرید، این رضا همکلاسیمه که برات تعریف کردم؛ رضا، فرید شوهرم.»

هنوز هم زمانی که رضا این خاطره را تعریف میکند، از خجالت سرخ میشود. از این خاطرات عشق در یک نگاه و در یک روز، تا دلتان بخواهد به یاد دارم.

هر چند که با گذشت زمان و شروع کلاسها،روابط بیشتر از روزهای قبل برمبنای شناخت افراد از هم شکل میگیرد، امابسیاری از عشقها در همان روزهای اول به دلیل کمبود شناخت افراد از جنسمخالف، تفاوتهای فردی و تفاوتهای فرهنگی، به سادگی به ناکامی کشیده میشود.

ترم اولی ها و جنس مخالف

جوانان یا بهتر بگوییم نوجوانانی که بهعنوان دانشجو، زندگی پرفراز و نشیب دانشگاهی را آغاز میکنند، در دوستی باافراد جنس مخالف – که البته دارای برخی فایدههای روانی و اجتماعی است- گاهدچار مشکلات و بحرانهایی میشوند که تا سالیان دراز، همچون ابری تیره بر آسمان زندگی آنها سایه میافکند و شادابی و کامروایی را از آنها دور میکند.

College

سال اولی کیست؟

بیشتر سال اولیها پسران و دخترانی هستند19،18ساله، که تا حدود سه ماه قبل از ورود به دانشگاه دانشآموزانی بودهاندتلاشگر و پرکار که زمان زیادی را به درس و مشق مدرسه میگذراندهاند و تنهانگرانی و دغدغه فکری آنها پذیرفته شدن در دانشگاه بوده است.

در دوران دانش آموزی، پدران و مادران آن ها، به ویژه در دوسال آخر مدرسه، همه نوع حمایت عاطفی، مالی و امکاناتیرا به اندازه توان خود، در اختیار فرزندانشان قرار میدادند و در کنار محبت وحمایت زیاد و بیدریغ، بر تمام کارهای آنها از قبیل زمانهای رفت و آمد،خوابیدن و استراحت، شیوة گذراندن اوقات فراغت و خصوصیات دوستان وخانواده هایشان نظارت میکردند.

بیشتر سال اولیها، تا پیش از ورود به دانشگاه تماس زیاد و نزدیکی، حتی با جوانان غیرهمجنسِ فامیل هم نداشته اند.

آن ها در زمان دانش آموزی، کشش جنسی خود را با پشتوانة تربیت دینی و به خاطر نهی و مراقبت والدین و نیز خستگی ناشی از پرکاری، مهار میکردند و یا رهایی از آن را به رؤیاهای شبانه و روزانه میسپردند.

از سوی دیگر چون نظام آموزشی ما در ایران،تأکید خود را بر حفظ کردن مطالب دهها کتاب پرحجم درسی گذاشته و به تأیید وحمایت خانوادههای ناآگاه و نگران، و هم نوا با بنگاههای آزمند تقویتی وکنکور، شعار «زگهواره تا گور تستی بزن!» را به جای آموزه های «زگهواره تاگور دانش بجوی» و «توانا بود هر که دانا بود» نشانده است، نوجوانان ایرانی،نه تنها مهارتهای برقراری ارتباط، حل مسئله، مهار خشم، ابراز وجود،خویشتنداری و مقابله با استرس را نمیآموزند، بلکه با وجودهایی آکنده از اضطراب، کمرویی، ضعف اعتماد به نفس و احساس گناه و سرمست از رتبه های یک رقمی و دورقمی، به غرقاب محیطی پر از ابهام و مشکل با و پرسشهای جدید پرت میشوند!

آری، در آغاز زندگی دانشجویی، پرندههاینورسی بودید که تا دیروز در زیر پر و بال مادران خود آرام گرفته بودید.ماشینهای خودکار حفظ کتابها وگزینهها، قهرمانان خوشباور عشقهای خیالی،خستگان و آزردگان عرصه درس و تست! عصیانگران خشمگین از مراقبتهای گاه وبیگاه بزرگترها، و خاموشان پرآزرمِ از به زبان آوردن یا به خیال کشیدن نام ونشان دختر یا پسری آشنا و بیگانه، یکباره خود را در کنار دهها نفر ازهمسالان جنس مخالف میبینند، هیجانزده و نگران میشوند و هرکدام با انگیزهایدر دام نگاهی، لبخندی و کلامی میافتند.

انگیزه های ارتباط

کشش طبیعی:

مهمترینانگیزه توجه به جنس مخالف، کششی است سالم و غریزی که خداوند در نهاد انسانقرار داده است. در مقالههایی که در شمارههای قبل سپیده دانایی نوشتهایم،یادآور شدهایم که سیمای دوستی با جنس مخالف در سه دورة تحولی: تولد تا 6سالگی، 7 تا 12سالگی و نوجوانی و بعد از آن، با هم تفاوت دارند. از سن 13سالگی، همزمان با افزایش ترشحات غدد درونریز، رشد ابعاد جسمی و پدیدار شدنویژگیهای اولیه و ثانوی جنسی، توجه به محرکهای جنسی و جنس مخالف در نوجوانبیدار میشود و به مرور شدت میگیرد.

فراهم بودن زمینه دوستی:

چوندختران و پسران زیادی یا با هم در یک رشته درس میخوانند و یا در یکدانشگاه کنار هم هستند، فرصت زیادی برای تماس با یکدیگر پیدا میکنند.

آزادی برای برقراری ارتباط:

دانشجویانچه در شهر خود درس بخوانند، چه در شهری دیگر، مانند دوره دبیرستان در معرضنظارت و مراقبت شدید والدین و بزرگترهای خود نیستند. از این رو، راحتتر وبدون واهمه میتوانند اقدام به دوستی با جنس مخالف کنند.

استقلالطلبی:

عدهایاز جوانان که فکر میکنند قبل از دانشگاه استقلال و آزادی عمل نداشتهاند،بیش از دیگران حریصاند که استقلالطلبی خود و رهـــــا شدن از محدودیتهـــایخانوادگـــی را با گرفتن دوســـت دختر یا پسر برآورده سازند.

شرایط روحی:

روانرنجوری ناشی از مشکلات زندگی قبلی، یااضطراب و احسـاس تنهایی در زندگی جدید، بعضی را وا میدارد که برای به دستآوردن آرامش خود به سوی رابطه با جنس مخالف کشیده شوند؛ رابطهای که ثابتشده در مراحل اول دوستی، به راستی منبعی شادیآور و تسکیندهنده است.

فشار گروه همسال:

نوجوانو جوان، از دوستان همسال خود بسیار تأثیر میپذیرد. از این رو اگر دردانشگاه و کلاس و یا در جمع دوستان خوابگاهی، چند نفری او را تشویق بهبرقراری رابطه با جنس مخالف کنند و بهخصوص اگر با توجیهات روشنفکرنمایی وتجددمآبی، نداشتن این نوع دوستیها را نشانه عقبماندگی و تحجّر بدانند، جوانتازهوارد نمیتواند در برابر اصرارها و ریشخندهای آنان تاب بیاورد.

آمادگیهای پیشین:

باآنکه گفتیم بیشتر سال اولیها در گذشته نزدیک، دانشآموزان تلاشگری بودهاندکه با مراقبت والدین خود، فقط درس میخواندهاند و جز شرکت در کلاسهایگوناگون رسمی و غیررسمی، سرگرمی دیگری نداشتهاند، اما متأسفانه برخی ازدانشجویان بزرگتر و درگیر رابطه با جنس مخالف، گزارش دادهاند که حدود40درصد آنها از دوران دبیرستان و حتی دوران راهنمایی دوستی با جنس مخالف راشروع کردهاند و به این کار آگاهی کامل دارند! اینان آزمندتر از دیگران،همچون مصرفکنندگان مواد مخدر، ناآرامی و نیاز برانگیخته شده خود را با دوست گرفتن های متعدد، آنهم در یک زمان! رفع میکنند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *