شهرام ناظری: سیاست صداوسیما پخش آثار نازل است
شهرام ناظری در آیین رونمایی از آلبوم «آرش کمانگیر»: سیاست صداوسیما پخش آثار نازل استیکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۷
«جهان صنعت»
حمید هیراد، بهنام بانی، شهاب مظفری، محسن ابراهیمزاده، پازلبند، کامنتبند و یک دو جین خواننده و گروه تازهکار در حوزه موسیقی پاپ. بازار موسیقی ایران این روزها در اختیار گروهی است که یک شبه به واسطه حضور در شبکههای اجتماعی، ره صدساله را رفتند و معروف شدند.
موسیقیهای شبیه هم، صداهایی شبیه هم و ترانههای یکسان. ماحصل کار جماعت تازه به دوران رسیده تکرار است و تخریب آنچه سلیقه مخاطب لقب گرفته است.
اما باید در نظر داشت سلیقه زمانی معنا و مفهوم پیدا میکند که گوش مخاطب موسیقی دیگر آواها را هم بشنود یعنی فرصتی برابر برای همه هنرمندان و سبکهای موسیقی. نمونه روشن چنین اتفاقی صداوسیماست؛ رسانهای که لقب ملی را یدک میکشد اما مدتهاست مشی متفاوتی پیش گرفته است.
باید دید چرا در رسانه ملی ما چهرههایی مانند کیهان کلهر، شهرام ناظری، حسین علیزاده و محمدرضا شجریان جای ندارند اما در یک روز ممکن است چند خواننده نازل و بیاستعداد موسیقی پاپ برنامه اجرا کنند.
مسالهای که شهرام ناظری در رونمایی از آلبوم تازهاش به آن اشاره کرده است.
شهرام ناظری در این مراسم گفت: اکثرا با کارها و نظرات من آشنا هستند. شاید در کنار آرش مشغول چند کار دیگر بودیم. کار سیدی (آلبوم) از نظر اقتصادی توجیه ندارد اما کار عشق و دل ماست. برایم غیرممکن است کار نکنم. تشکر میکنم از خبرنگاران عزیز که همپای ما هنرمندان حرکت کردند و در سختیها کنار من و نوع دیگری از صدای آواز ما هستند.
او ادامه داد: من خیلی با برادران طاهری کلنجار رفتم. من کار آرش را پیشنهاد دادم و گفتم اینگونه شعری را باید کار کرد. خوانندهها فقط خواننده هستند اما این کافی نیست. به همین دلیل است اکثرا مقلد هستند. دانستن ادبیات، تاریخ و اینکه موزیسین باشید مهم است. اگر اینگونه باشد پایش نمیلغزد. برای من هرگز اینگونه نبوده است. من از بچگی اول با موسیقی آشنا شدم و در آواز فرم جدیدی داشتم. رسیدن به سبک خیلی کار سختی است. من این دو برادر را جوانهای بااستعدادی دیدم و خیلی با آنها کلنجار رفتم.
ناظری بیان کرد: قدرشناسی پژمان طاهری خوب است که به زبان میآورد.
الان زندگی خیلی ماشینی شده و اینترنت احساسها را کم کرده است اما خوب است هنرمند قدرشناس باشد و آنچه از استاد میآموزد برایش مهم باشد. خوشحالم توانستم به آقای طاهری نشان دهم اثر آرش کار شود. گفتم آرش حیف است و سیاوش کسرایی که با تمام جانش این را گفته بنابراین نباید با ارکستر کوچک کار شود. من نیز وقتی آرش را اجرا کردم یک روز بعدازظهر آن را اجرا و ضبط کردم که موجب تعجب خودم و دیگران شد. نمیدانم چه شد ولی خودش به شکل روان آمد. بعد که گوش کردم احساس کردم بهتر است برخی قیمتها به جای دکلمه آواز باشد و اینگونه دو آواز را ضبط و اضافه کردیم. فکر میکنم آرش افسانه ایرانی است که جنبه ملی دارد و هر کس به این کشور علاقهمند است این کار برایش جذاب است. از آقای توتونچیان تشکر میکنم که این کار را قبول کردند.
قطبالدین صادقی نیز که به عنوان راوی در این آلبوم حضور دارد، با اشاره به اینکه این اولین کار او در حوزه موسیقی است اظهار کرد: این شعر بسیار گرانسنگ و بدون تردید حماسیترین شعر معاصر ماست. او ادامه داد که سیاوش کسرایی به دلیل مسائل سیاسی دهه ۴۰ منظومه آرش را درباره میهندوستی با مردم در میان گذاشت.
صادقی گفت: این ادای احترامی به پهلوانان فرهنگ ملی است و زنده کردن آنها یکی از وظایف بزرگ است.
ناظری در بخش دیگری از این برنامه بیان کرد: الان شاید دوره دیگری است. کمرنگ شدن حس هنری به درستی مشاهده میشود و حتی شور و احوالی که دهههای قبل وجود داشت افت کرده است. زندگی ماشینی میتواند تاثیر منفی بگذارد و در جامعه ایران به مساله پرداختن به فرهنگ و هنر توجه نشده و جدی گرفته نشده است. طبیعی است اگر خوانندهای در این سیستم به وجود میآید ریشهای موسیقی را نداند.
او ادامه داد: یکسری از غولهای موسیقی پس از انقلاب فوت کردند. اینکه دولت خط مشی درستی برای هنر تعیین نکرده است دست به دست هم داده است که موجب شده هنرمندان شاید آنگونه که نسل ما تربیت شد، تربیت نشوند.
او همچنین درباره روایی نبودن موسیقی سنتی ایران بیان کرد: موسیقی سنتی نگاه تغزلی دارد و ۹۰ درصد روی غزلهای سعدی پایهگذاری شده است. اما موسیقی سنتی فقط متعلق به پایتخت است. دلیل آواهای من این است که من کرد و با موسیقی مقامی آشنا هستم.
تقریبا خوانندههای آواز بیشتر با موسیقی سنتی آشنا هستند نه با موسیقی مقامی. موسیقی مقامی این روایتگونه بودن را در خودش دارد. به همین دلیل است که در موسیقی سنتی از شعرهای طولانی استفاده نمیشود.
او درباره توجه نکردن جوانان به موسیقی اصیل ایرانی و جذب آنها بیان کرد: در همین حدی که توانستیم کار هنری انجام دهیم و به هر صورتی بوده ما کارهایمان را منتشر کردیم اما نمیتوانیم با صداوسیما رقابت کنیم. اگر امثال ما در صداوسیما بود خیلی ماجرا فرق میکرد. سیاست صداوسیما این است که از کارهای نازل حمایت میکند. ما میتوانیم سعیمان را بکنیم اما چون تبلیغات دست ما نیست فکر نکنم بشود با هشتاد میلیون آدم حرف زد.
ناظری بیان کرد: ما دشمن موسیقی پاپ نیستیم. همه نوع موسیقی باید وجود داشته باشد اما مراکز فرهنگی وظیفهشان این است که آموزش بدهند.
او همچنین در پاسخ به ایسنا درباره شاگردپروری و تاثیر آن بر ذائقه مردم، گفت: در مقابل هشتاد میلیون نفر بیست نفر هم تربیت شوند. نمیتوانند جوابگو باشند. من ابتدای کانون هنری چاووش درس آواز میدادم اما شرایط و جو به گونهای بود که در دانشگاه آنقدر دلسرد شده بودم که حس میکردم انگیزههایم را از دست میدهم. در دانشگاه شور و رمقی نبود. چندین بار هم که اعلام کردم کارگاه آواز تشکیل بدهم مشکلاتی وجود داشت. در آن حدی که لازم بوده کوشش کردیم اما هدایت فرهنگی از سوی سیستم میتواند جاده را برای حرکت جامعه محکم کند. پژمان طاهری آهنگساز این اثر هم بیان کرد: خوشحالم پروژه فرصتی بود که دوباره کنار استاد ناظری باشم. کار کردن در کنار او یک مدرسه است و درسهای مهمی از او میگیرم. معلمی و شاگردی به این نیست که هفتهای یک ساعت نزد یک معلم بروید. وقتی کار موسیقی را با موزیسین سختگیری مانند ناظری پیگیری میکنید، طول میکشد. دوست داشتم کار بیشتر طول بکشد. هر دفعه با نکته جدید روبهرو میشدم.
او ادامه داد: آرش برای من یک مرامنامه و شیوه برای چگونه بودن و چگونه رفتن است. باید از برادرم تشکر ویژه داشته باشم که مثل همیشه در کنار من بود. اگر امروز دور هم جمع شدیم روزگاری است که دوران انتشار سیدی (آلبوم) به سر آمده. از آقای توتونچیان تشکر میکنم این کار را که باور دارم توجیه اقتصادی ندارد انجام داد و ظرف دو هفته کنسرتش را برگزار کرد.