ازدواج عاشقانه یا عاقلانه

 

ازدواج کردن مهم‌ترین مساله در زندگی هر دختر و پسری است که می‌توانید کل زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد. سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که اول عاشق شویم بعد ازدواج کنیم یا بعد از ازدواج کردن هم می‌توانی عاشق شویم؟

یکی از مواردی که این روز‌ها خیلی مد شده است، آشنایی‌ها و ازدواج‌هایی است که در مواردی با عشق تند شروع می‌شود و با تب سرد پایان می‌پذیرد.

یکی از باور‌های غلط بعضی از جوانان برای ازدواج این است که حتماً قبل از ازدواج باید عاشق هم باشند تا بتوانند زندگی خوبی داشته باشند. اگر چنین است چرا بسیاری از این افراد سرانجام خوبی ندارند؟ چرا نمی‌توانند بسیاری از مشکلات خود را با وجود عشق آتشین حل کنند؟ آیا نباید این عشق ضامن مشکلاتشان باشد؟ آن‌ها احساسی تصمیم می‌گیرند و شناخت درستی از تفاوت‌های خود و فرد مقابل ندارند.

لیلی و مجنون بودن قبل از ازدواج

عشق با رویا و ایده آل بودن سرکار دارد و خوشبینی و بی‌منطقی را در باور دختر و پسر به وجود می‌آورد. در حالی که زندگی کردن زیر یک سقف یک واقعیت است و با شخصیت‌های واقعی زن و شوهر سرو کار دارد و جایی برای رویا‌پردازی نیست. در زندگی واقعی فرد باید مهارت‌های زیادی برای کنار آمدن با تفاوت‌های همسر به دست آورد و بداند ازدواج یعنی پیدا کردن اشتراکات در میان تفاوت‌هایی که وقتی وارد زندگی می‌شوید از دیدن آن‌ها تعجب می‌کنید.

اگر می‌خواهید تشکیل خانواده بدهید باید بدانید خود چه می‌خواهید و همسرتان چه دوست دارد. حال فکر کنید! وقتی فرد تصمیمش در زندگی بر اساس ایده آل‌ها بوده و فقط به خوش خیالی‌ها و آرزوهای خود فکر کرده، چه برسرش می‌آید. وقتی خود را ناگهان در میان کوهی از مشکلات حل نشده، ناکامی‌ها، حسرت‌ها و غبطه خوردن‌ها می‌بیند یاد آن نگاه‌ها و عشق آتشین می‌افتد که روزی گرفتارش بود.

عاشقانه ازدواج کنیم یا عاقلانه؟

حال سوال این است، چطور انتخاب کنیم؟ از رفتارهای احساسی تند و آتشین بپرهیزید. نباید به خاطر دلسوزی و ترحم یا فقط دوست داشتن با کسی ازدواج کنید. سعی کنید ازدواج و انتخاب عاقلانه داشته باشید و ریسمان آن معیارهای درست انتخاب همسر باشد. نیاز‌هایتان را شناسایی کنید و براساس چه معیارهای منطقی او را انتخاب کرده‌اید. جوانب انتخاب خود را ارزیابی کنید و قاطعانه تصمیم بگیرید و متعهدانه رفتار کنید.

در انتخاب، مطلوب بودن را بر احساسی بودن ترجیح دهید. مسلما شما باید از فرد مقابل خوشتان بیاید اما نباید به این احساس اجازه دهید، گرفتارتان کند و عقل و منطقتان را از بین ببرد بلکه باید ترازوی عقل در سطح بالاتری نسبت به ترازوی عشق قرار گیرد. بعد از ازدواج فرصت بسیاری برای عشق ورزیدن وجود دارد. پس تامل کنید و عجله نکنید.

تفاوت‌ها را قبل از ازدواج خوب ببینید

شناخت درست از درک تفاوت‌ها و شباهت‌های، بین دختر و پسر و خانواده‌های کمک می‌کند تا با شناخت از این تفاوت‌ها با دید باز‌تر و آگاهانه‌تر تصمیم گیری کنید. در تصمیم گیری قبل از ازدواج باید به تفاوت‌ها و بعد از ازدواج بیشتر به شباهت‌هایشان اهمیت داد زیرا توجه به تفاوت‌ها، به انتخاب عاقلانه کمک می‌کند و اهمیت دادن به شباهت‌ها بعد از ازدواج، موجب محکم شدن ارتباط و صمیمیت زن و شوهر می‌شود. متاسفانه این روند در بین افراد جوان در آستانه ازدواج و افراد متاهل برعکس است یعنی فرد قبل از ازدواج در دریای از احساسات و دلباختگی غرق می‌شود و بعد از ازدواج خود را در بین ناکامی‌ها و تفاوت‌های بسیار، ناامید و خسته می‌بینند.

عشق واقعی چیست؟

عشق واقعی یعنی شناخت درست از واقعیت‌ها، تفاوت‌ها و شباهت‌های که بین دو فرد وجود دارد. وقتی شخصیت و خود واقعی فرد مقابل را ببیند و خود واقعیتان را نشان می‌دهید، با آمادگی از این تفاوت‌ها و شباهت‌ها ازدواج می‌کنید در واقع عقل و خردمندی، ازدواج شما را پشتیبانی می‌کند. شما خود را برای یک زندگی و رابطه پردوام آماده کرده‌اید تا قدم درمسیری از مشکلات و خوشی‌ها بگذارید و در کنار همسر می‌خواهید طعم خوشبختی را بچشید.

آنچه حاصل می‌آید این است که در ‌‌نهایت عشق واقعی زیر سقف زندگی مشترک ایجاد می‌شود نه در زمان دوستی‌های بی‌پایه و اساس که افراد خود واقعیشان را نشان نمی‌دهند. شناخت واقعی نیازمند گذشت زمان، توجه به ویژگی‌های یکدیگر، گذشت و صبوری، درایت و خردمندی است. پس لازم است بین شناخت و احساس تعادل برقرار کنید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *